عنوان: داستان های کوتاه نشر قلم علم
در بخش مقدمه کتاب داستان های کوتاه نشر قلم علم آمده است که بهار بود. بهاری چون بهاران دیگر. خرم و پرنشاط. دشت پرنیان سبز به تن کرده و لباس شکوفه پوشیده است. نسیم فرحبخش و ملایم عطر گل ها را در فضا می پاشید. گلهای نرگس و بنفش و سنبل در دشت و باغچه ها در گوش هم قصه عشق هایشان را زمزمه میکردند. پرنده ها از این شاخه به آن شاخه می پریدند و آواز می خواندند. بلبل گرد گلهای سرخ و محمدی نغمه عشق می خواند و دور غنچهها دلربای و در انتظار شکفتنشان لحظهشماری میکردند. هوا به طور عجیبی لطیف و معطر بود و مژده جوانی می داد. همه چیز و همه جا زیبا و با طراوت و دل انگیز تر و زیباتر شده بود. حتی در خانهی پیرزن درخت خشکیده در باغچه کوچک تکانی به خود داده و در شاخه هایش جوانه های کوچک و چند دانه شکوفه سفید دیده میشد. در گلدان های خشکیده برگها و غنچه های خوشرنگ و باطراوت به چشم میخورد. همه جا خرم و شاداب و زیبا بود. دلها از نسیم بهاری تپش تازهای داشت و بوی عشق در فضا پیچیده و در دل و جان زمزمهاش شنیده میشد. من مانند صدها گل رنگ و وارنگ در گوشه باغ بزرگ و سرسبزی با درختان بلند سر و بید و انواع میوه چشم به جهان گشودم. در اطرافم انواع گلهای کوچک و بزرگ روییده و در حال شکفتن و تولد بودند. من گل رز سرخ معطر خوشرنگی بودم بر بوته کوچکی که چند غنچه بیشتر نداشت. با خوشحالی و امید فراوان در آغوش مادرم خفته بودم و با نسیم ملایم سحرگاهی چشمهایم را باز کردم و شیرهاش را مکیدم. خواهرهای بزرگ ترم زودتر شکفته شده بودند و داشتند جای مرا اشغال می کردند. من از همه کوچکتر بودم و در پایینترین و نازک ترین شاخه در قسمت انتهای بوته روییده بودم. مادرم در میان انبوه درختان و بوته های گل گم شده بود. جای ما دنج و بی سر و صدا بود که اشعه آفتاب هم به زور به آن می رسید. خنک و آرام بود. تنها مشکلی که داشت این بود که هر کسی به راحتی نمی توانست ما را ببیند و من که از بچگی فضول و کنجکاو بودم نمیتوانستم سر و گوشی آب بدهم و فضای بیرون را ببینم. پروانهها و پرندگان و عابران و گردشگران را. اول به این موضوع چندان اهمیت نمی دادم و مغرور به رنگ و بویم و تعداد گلبرگ هایم و قد و اندازهام میاندیشیدم و میبالیدم. حمل بر خودستایی نباشد باید بگویم بزرگترین و خوشرنگترین و شاداب ترین گل آن چمن بودم. شاد و بیخیال به گل های هم سن و سالم نگاه میکرد و فخر میفروختم...
نویسنده سکینه حیدری انتشارات قلم علم
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.