بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

شرافت نشر معیار علم

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 10611 بازدید: 303 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده الیف شافاک ترجمه منا زنگنه انتشارات معیار علم

ما در هاکنی و در خیابان لورندر گرو یا اسطوخودوس زندگی می‌کردیم. اما مادرم از این که در آن خیابان بر خلاف اسمش حتی یک بوته اسطوخدوس هم نبود،کاملا ناامید و ناراحت شد. او همیشه برای پیدا کردن این گیاه و بوته‌های بنفش رنگش در حیاط همسایه ها و یا در گوشه‌ای در خیابان گشت میزد. اما من عاشق آن محله بودم. آرایشگاه‌های سیاه پوستان، کافه ها ی جامایکایی، نانوایی یهودی، پسرک الجزایری که در میوه فروشی می ایستاد و اسم من را با لهجه ی با نمکی تلفظ می‌کرد و همیشه هدیه ی کوچکی به من می‌داد. موزیسین‌های فقیر ساکن آن خیابان پنجره‌های اتاقشان باز بود و مرتب ساز می نواختند. و بدون اینکه خودشان بدانند من را با شوپن آشنا کردند. هنرمندان بازار خیابان ریدلی هم در مقابل پول اندکی نقاشی‌های پورتره می‌کشیدند. یکی از آنها حتی روزی پورتره من را در مقابل یک لبخند کشید. افراد مختلفی با اعتقادات متفاوتی در آنجا زندگی می‌کردند. قبل از آمدن به این خانه، من و اسکندر سالهای ابتدایی زندگیمان را در آپارتمانی در استانبول گذراندیم. آن روزها متعلق به زمان و مکان دیگری بودند. خانواده کمی قبل از تولد یونس در ماه می ۱۹۷۰ به انگلستان مهاجرت کرد. مادرم هم مانند بسیاری از مهاجران، حافظه ی انتخابی داشت و از گذشته تنها اتفاقات خوبش را به خاطر می‌آورد. آفتاب گرم، ادویه جات هرمی شکل بازار، عطر جلبک‌های دریایی که در باد می پیچید. سرزمین مادری بی عیب و نقص بود و یک پناهگاه احتمالی برای بازگشت حتی شده در خواب و نه در واقعیت. اما خاطرات من متفاوت بودند. شاید گذشته‌ای را که بچه ها در ذهن دارند با آنچه در ذهن بزرگترها بر جای مانده متفاوت باشد. هر از گاهی به یاد طبقه ی زیر زمین آن خانه ی قدیمی می افتم. اسباب و اثاثیه ی لاجوردی رنگ. تورهای گرد سفید و قلاب دوزی شده بر روی عسلی ها و قفسه‌های آشپزخانه. کپک‌های روی دیوار. پنجر‌های بلندی که رو به خیابان باز می‌شدند… خاطره‌ای که از آنجا در ذهنم بر جای مانده خانه تاریک و کم نوری ست که بوی نا می دهد و تمام روز صدای رادیو در آن شنیده می‌شد. صبح و بعد از ظهر، اتاقمان مه گرفته بود. اما همانجا، برایمان معنای خانه را داشت. در اتاق روی فرش، چهار زانو می نشستم و با دهانی نیمه باز به پنجره ی کنار سقف نگاه می‌کردم. از آن پنجره می‌توانستیم پاهای عابران زیادی را در پیاده رو ببینیم که به چپ و راست می رفتند. برخی به سر کار و بعضی هم از خرید باز می‌گشتند و عده‌ای هم برای پیاده روی به بیرون آمده بودند. نگاه کردن به پاهای عابران پیاده و حدس زدن درباره زندگی خصوصی شان بازی مورد علاقه ی ما بود که معمولا سه بازیکن ثابت داشت: من، اسکندر و مادر. به طور مثال اگر یک جفت کفش براق و پاشنه بلند زنانه بر روی پیاده رو می دیدیم که با قدم‌هایی تند در حرکت بود، بند کفش با دقت دور مچ ها بسته شده و پاشنه ی کفش نیز محکم بر روی آسفالت می خورد. مادرم می‌گفت:” فکر می‌کنم داره به دیدن نامزدش میره.” و بعد داستان پیچیده‌ای درباره عشق و دل شکستن بازگو می‌کرد. اسکندر هم در این بازی مهارت داشت. اگر یک جفت کفش چرمی کهنه و قدیمی مردانه را می دید سریع داستانی برایش می ساخت و می‌گفت که آنها متعلق به مردی هستند که مدت هاست بیکار شده و الان آنقدر ناامید است که تصمیم دارد به بانک سرکوچه دستبرد بزند و نگهبانان در جا به او شکلیک می‌کنند. زیر زمین نور زیادی نداشت اما در عوض آب باران، به راحتی به آنجا نفوذ می‌کرد. نم نم باران مشکلی ایجاد نمی نمود اما وقتی بیشتر از دو اینچ در شهر باران می بارید، لوله ی فاضلاب خانه طغیان می‌کرد و در اتاق پشتی دریاچه ی کثیف و تیره‌ای تشکیل می‌شد. جاسیگاری‌های چوبی، ملاقه، قاب عکس و سبدهای بامبو شناگران خوبی بودند. اما سینی فر، تخته گوشت، قوری چای، و هاون، شانسی برای شناور ماندن نداشتند.گلدان شیشه‌ای روی میز هم سریع غرق میشد اما گل‌های پلاستیکی درون آن شناور می ماندند. ولی دست چوبی که برای خاراندن کمر از آن استفاده می‌شد بر خلاف میل من هیچ وقت غرق نمی‌شد… کتاب شرافت نویسنده الیف شافاک ترجمه منا زنگنه انتشارات معیار علم. کتاب شرافت نوشته‌ی الیف شافاک، رمانی جسورانه و حیرت انگیز درباره‌ی نگاه مردسالارانه‌ جامعه‌ی ترکی نسبت به موضوعاتی مثل عشق، زن، خانواده و فرزندان است.الیف شافاک در این کتاب داستان زندگی خانواده‌ای ترکیه‌ای و مهاجر را تعریف می‌کند که در کشور اروپایی لندن دچار اختلافات و تناقض‌های فرهنگی شده‌اند و در مقابل تغییراتی که باید در مقابل فرهنگ و جامعه جدید در خود ایجاد کنند مقابله می‌کنند. الیف شافاک نویسنده این کتاب در استراسبورگ فرانسه در سال 1971 متولد شد و در کمتر از یک سال پس از تولد او به علت جدایی والدین خود به همراه مادرش به استانبول آمد. وی به علت شغل مادرش سال‌ها در مهاجرت بوده بنابراین به کشور‌های زیادی سفر کرده است. او رفتار نژادپرستانه‌ی انگلیسی‌ها را لمس کرده و در این رمان به رفتار نژاد‌پرستانه‌ی مردم انگلیس نسبت به خارجی‌ها می‌پردازد.
کتاب‌های مورد نیاز کنکور معمولا از اوایل سال تحصیلی یا حتی قبل‌تر از آن آغاز می‌شود؛ اما دانش‌آموزانی هستند که به دلایلی، خرید کتاب‌های مورد نیاز خود را به تعویق انداخته‌اند یا کتاب‌های فعلی، نیازشان را برطرف نمی‌کند. در این راستا بانک کتاب بیستک رسالت خود را در این می‌بیند که برای رفع نیاز و تأمین علایق عزیزان در تمام طول سال تحصیلی با ارائه‌ی بهترین کتاب‌ها از انتشارات برند و صاحب نام کشور تلاش کند و محصولات یادشده را با بهترین شرایط و بالاترین تخفیف ممکن در اختیار علاقه‌مندان قرار دهد.