روزها از پى هم مىگذشتند و مانند مهرههاى چرتکه به صورت هفتهها و ماهها با هم جمع مىشدند. شنبهها رفقاى پاول در خانه او گرد هم مىآمدند و هر جلسه به منزله پلهاى از یک پلکان دراز بود که شیب ملایمى داشت و به جایى بس دور که معلوم نبود کجاست منتهى مىشد و کسانى را که از آن بالا مىرفتند آهسته آهسته بالا مىبرد.هر روز بر تعداد افراد اضافه مىشد طورى که دیگر در آن اتاق کوچک و محقر پلاگه، جایى براى نشستن پیدا نمىشد. ناتاشا هر بار یخ کرده و خسته از راه درازى که پیاده آمده بود، وارد خانه مىشد ولى همیشه با خود توشهاى پایانناپذیر از شادى و شور و هیجان مىآورد.مادر براى او جورابى بافته بود و خودش مىخواست به پاهاى کوچک او کند. دخترک ابتدا خندید، سپس ساکت شد و با حالتى متفکرانه گفت: دایهاى هم که داشتم زن فوقالعاده خوبى بود. چهقدر عجیبه. افراد مردم با اینکه زندگى مشقتبارى دارند ولى خوشقلبى و نیکى و محبّتشان بیش از دیگران است.کتاب مادر نویسنده ماکسیم گورکی ترجمه محمد قاضی انتشارات جامی.کتاب مادر یکى از بهترین نمونههاى ادبیات کارگرى و راه و رسم مبارزه است که دیگر به اثرى کلاسیک بدل شده است. این کتاب در مورد روایت عشق یک مادر به فرزندش است و بازگو کننده تلاش مادری برای رسیدن به خوشبختی برای خود٬ فرزند و مردمش است.نیلوونا، زنی است که خواندن و نوشتن نمیداند، از شوهرش کتک میخورد، هم همسر یک کارگر است و هم مادر یک کارگر دیگر، که خود آنها قربانیان هیولای آهنین کارخانه هستند. میخوارگیهای تمامنشدنی پس از آنکه منجر به کتک زدن زنها و بچهها میشود، تنها دلخوشی و تفریح چنین انسانهایی است که زندگی نابسامان و ابلهانهای را به دنبال خود میکشند و سرانجام نیز به مرگی زودرس میمیرند. ولاسف، شوهر نیلوونا نیز از همین دسته است. شخصی که تلاشی برای گریز از این سرنوشت نمیکند.
کتابهای مورد نیاز کنکور معمولا از اوایل سال تحصیلی یا حتی قبلتر از آن آغاز میشود؛ اما دانشآموزانی هستند که به دلایلی، خرید کتابهای مورد نیاز خود را به تعویق انداختهاند یا کتابهای فعلی، نیازشان را برطرف نمیکند. در این راستا بانک کتاب بیستک رسالت خود را در این میبیند که برای رفع نیاز و تأمین علایق عزیزان در تمام طول سال تحصیلی با ارائهی بهترین کتابها از انتشارات برند و صاحب نام کشور تلاش کند و محصولات یادشده را با بهترین شرایط و بالاترین تخفیف ممکن در اختیار علاقهمندان قرار دهد.