کتاب مهرگیاه از مجموعه کتابهای موسسه انتشارات نگاه می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است:
مصیبت این زن ها را ساکت کن سرم رفت مصیبت لای در را باز کرد کلاهش را جابجا کردن سرش را خاراند و گفت چه خاکی به سرم کنم خانم دکتر. بعد صدا را پایین آورد بگو آخر چقدر میزاید شما. شمس الضحی ها پا به پا کرد. کلافه بود این جواب قانعش نکرده بود گفت بهشان بگو اگر ساکت نشوند همه شان را بیرون می کنم ها. مصیبت گفت آنها من و شما را بیرون نکنند ما نمی توانیم بیرونشان کنیم خاطرجمع تازه یک ساعت است دیگر اسم نویسی هم نکرده ام. این فقط سر و صدای پانزده تا مریض است. شمس الضحی گوشی ی سیاه تلفن را به طرف مصیبت گرفت اسم همه را بنویس میبینمشان فقط نگذار این قدر داد و قال کنند خیر مگر می شود حرف بهشان زد خانم شمس الضحی با بی حوصلگی سر تکان داد با دست اشاره کرد در را ببندد. دوباره گوشی را بالا آورد صدا نمی رسید با بدخلقی داد کشید الان سرم خیلی شلوغ است بعد از ظهر از خانه بهت تلفن میزنم. رفعت گفت سر تو همیشه شلوغ است جاندلم. دویما حسین کرد نمیخوام برایت بخوانم یک کلمه بگو میای. شمس الضحی پرسید کجا. رفعت گفت بهاه. کنسرت قمر. شمس الضحی گفت می آیم. کجاست. کی. اصلاً عصر می خواستم بهت سر بزنم. مصیبت ازلای در گفت خانم دکتر الان در را میشکنند تا بفرستم شان تو. شمس الضحی گفت پس تو آنجا چه کاره ای بفرست. مصیبت پنجه به سینه گذاشت من مرا درسته قورت می دهند. بعد به زن ها اشاره کرد این ها که من میبینم. زنی داخل شد یک دختربچه چهار پنج ساله دنبالش بود یکی هم توی بغلش. شمس الضحی گفت بچهها را نیار تو بگو بیرون بنشیند روی نیمکت خودت بخواب روی تخت کفش هات رو هم در بیار. دست محکم ایستاده بود گفت پایین دلم درد نکند شمس الضحی چیزی نوشت گفت بخواب روی تخت. زن دست زیر شکم گذاشت اینجا. شمس الضحی گفت بخواب الان میبینم دست کش دست کرد. عینکش را برداشت و پای تخت رفت از پیکر زن بوی نامطبوعی برخاست چند ماهته مثل اینکه پابه ماه باشم. مثل اینکه زن نیشش را باز کرد شمس الضحی پیراهن زن را بالا زد چرا خودت را نمی شویی. زن نیم خیز شد میشویم خانم دکتر شمس الضحی دست به سینه زن گذاشت و خواباندش میشوی یک بادیه آب گرم کن بریز سرت میریزم خانم دکتر میریزی یک ماه هم بیشتر است تنت رنگ آب ندیده.... بار اول است میای مریضخانه. زن نفسش را بیرون داد نه خانم دکتر توی همین مریض خانه شش شکم زاییده ام. شمس الضحی زیر شکم زن را لمس کرد شش شکم. ها. همه شان هم دختر. بی صدا خندید لثه هایش بی رنگ بودن دست جلوی دهان گرفت.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.