بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

بیمار خاموش نشر دانشیار

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 12522 بازدید: 2,315 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: الکس میکیلیدس و ترجمه: حمیدرضا بلوچ انتشارات دانشیار

پیش گفتار پس چرا سخن نمیگویی خاطرات آلیشیا برنسون تاریخ ۱۴ ژوئیه نمیدانم چرا در حال نوشتن این مطالب هستم البته این حرف حقیقت ندارد احتمالاً می دانم چرا دارم می نویسم فقط نمی خواهم آن را نزد خودم اعتراف کنم من حتی نمی دانم اسم این کار را چه بگذارم منظورم مطالبی است که در حال نوشتن آن هستم به نظرم کمی مبالغه‌آمیز است که آن را خاطرات بنامم به نظر نمی‌رسد حرفی برای گفتن داشته باشم آدمی مثل آنه فرانک باید خاطرات روزانه اش را ثبت می‌کرد نه کسی مثل من اگر اسم آن را دفتر وقایع روزانه هم بگذارم خیلی لفظ قلم به نظر می‌آید اینطور که معلوم است باید آنها را هر روز بنویسم ولی من دلم میخواهد این کار را بکنم یعنی اگر بخواهد به صورت یک وظیفه یا کار روزمره خودش را به من تحمیل کند می دانم هرگز از عهده این کار بر نخواهم آمد شاید بهتر است آن را هیچ بنامم چیزی بدون اسم که گهگاه آن را اینجا می نویسم این را بیشتر دوست دارم هنگامی که به چیزی اسم می‌دهید مانع از آن می شوید که همه زوایای آن را ببینید و اهمیت آن را در یابید یعنی روی خود آن کلمه تمرکز می کنید که کوچک ترین بخش آن است بدین ترتیب فقط نوک کوه یخ را می بینید من هرگز با کلمات راحت نبودم همیشه در حال تصویرسازی بودم و خودم را با عکس ها توصیه می کنم اگر به خاطر گابریل نبود هرگز نوشتن این مطالب را آغاز نمی کردم این اواخر در مورد چیزهایی احساس افسردگی می کردم پیش خودم فکر می کردم موفق شده ام آنها را به خوبی پنهان کنم اما او متوجه شد البته که متوجه می شد حواسش به همه چیز هست از من پرسید نقاشی چطور پیش می‌رود گفتم خوب پیش نمی‌رود یک لیوان نوشیدنی برایم آورد و من در حالی که او آشپزی می‌کرد پشت میز آشپزخانه نشستم گفت حالا حرف بزن ببینم چی شده از تماشای گابریل که توی آشپزخانه از این طرف به آن طرف می رود لذت می‌برم او آشپز ماهری است با سلیقه موزون و منظم بر خلاف من من فقط خرابکاری می کنم گفتم چیزی برای گفتن ندارم گاهی ذهنم روی چیزی قفل می‌کند انگار در گل و لای و لجن گیر افتاده ام و دارم دست و پا میزنم او در جواب گفت چرا تلاش نمی کنی این چیزها را روی کاغذ بیاوری یعنی آنها را ثبت کنی شاید این روش بتواند کمک کند گفتم درسته من هم همینطور فکر می‌کنم تلاشم را خواهم کرد گابریل گفت فقط حرفش را نزن انجامش بده جواب دادم باشد این کار را خواهم کرد روزهای بعد هم چند بار غرولند کرد اما من هیچ اقدامی نکردم چند روز بعد او این دفترچه کوچک را به من داد تا توی آن بنویسم دفترچه جلد چرمی مشکی رنگی که ورقهای ضخیم و سفید داشت دستم را روی اولین صفحه کشیدم و صافی آن را حس کردم سپس مدادم را تراشیدم و شروع به نوشتن کردم حق با گابریل بود فورا حس بهتری به من دست داد انتقال مطالب از ذهنم روی کاغذ نوعی حس رهایی روزنه امید و فضایی برای بیان درونم پدید آورد چیزی شبیه درمان بود گابریل چیزی نمی گفت اما من می دانستم که برای من نگران است اگر بخواهم صادق باشم دلیل اصلی این که قبول کردم این خاطره نویسی را ادامه دهم آن بود که خیال او را راحت کنم و به او اطمینان بدهم که حالم خوب است نمی توانستم تحمل کنم دایم نگرانم باشد هرگز نمی‌خواستم دلیل پریشانی ناراحتی یا درد او باشم من گابریل را عاشقانه دوست دارم او بدون شک عشق زندگی من است عشق من به او آنقدر خالصانه و بدون شائبه است که گاهی حس می کنم عشقش روزی مرا از پای در خواهد آورد گاهی فکر می کنم که ... نه دلم نمی‌خواهد چنین چیزی را بنویسم قصد دارم در این دفترچه خاطرات افکار و ایده‌هایی لذت بخش را یادداشت کنم که از لحاظ هنری الهام بخش من باشند و بر من تاثیری خلاقانه بر جای بگذارند می خواهم فقط افکار مثبت شاد و طبیعی را بر روی کاغذ بیاورم هیچ فکر مخربی اجازه ورود به دفتر خاطرات من را ندارد بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت می کند بیستک کتاب امکان خرید اینترنتی کتاب های کمک درسی و کتاب‌های عمومی رمان و داستان را با تخفیف و ارسال رایگان فراهم می سازد معمولاً هیچ گزینه‌ای در کنار کیفیت کالای یک فروشگاه به جز تخفیف نمی تواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد به خصوص اگر این تخفیف ها مربوط به فعالیت خرید و فروش کتاب کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این روزهای پایانی سال برای بچه های کنکوری است در چنین وضعیتی نقش پررنگ بانک کتاب هایی همچون بانک کتاب بیستک بسیار نمایان‌ میشود بانک کتاب بیستک با تخفیف های فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانش آموزان و کنکوری های عزیز شرایط ویژه رقم زده است 
نویسنده: الکس میکیلیدس
 مترجم: حمیدرضا بلوچ