بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

تولستوی و مبل بنفش نشر نیک فرجام

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 12604 بازدید: 1,621 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: نینا سنکوویچ و ترجمه: محمدرضا مدیر رنجبر انتشارات نیک فرجام

مقدمه روی صخره همه جا به دنبال آرامش گشتم و آن را نیافتم مگر نشسته تنها در کنجی با کتاب کوچکی در دست توماس ای. کمپیس سپتامبر ۲۰۰۸ من و همسرم تعطیلات آخر هفته را به مسافرت رفتیم و چهار فرزندمان را به پدر و مادرم سپردیم با ماشین از حومه‌های کنتیکت به سمت سواحل لانگ آیلند در اقیانوس اطلس می‌رفتیم یک تخته ی موج سواری را محکم به سقف ماشین بسته بودیم و دوچرخه را به زحمت در صندوق عقب روی کیف هایمان که با لباس و کتاب پر شده بودند چپانده بودیم که برای سه روز مسافرت کفایت می‌کرد این مسافرت آخر هفته ای هدیه ی من به جک به مناسبت روز تولدش بود در کارگاه پیشرفته ی موج سواری ثبت نام کرده بودم هتلی را کمی دورتر از بزرگراه مونتاک رزرو کردم و با هزار دوز و کلک و ترفند بساط شام را در رستوران معروفی که رزرو میز در آن خیلی سخت بود به راه انداختم روز اولی که آنجا بودیم در حالی که جک آن بیرون موج سواری می کرد سوار دوچرخه ام شدم و بیرون زدم به سمت شرق مونتاک با کتابی در سبد دوچرخه ام دراکولا نوشته برام استوکر یک بطری آب و بسته‌ای شکلات به راه افتادم تپه های پیچ در پیچ بزرگراه قدیمی مونتاک را طی کردم جاده‌ای که نزدیک خط ساحلی اقیانوس بود و تنها زمین های بایر آن اطراف محسوب می شد که درختان صنوبر و صخره ها آن را پوشانده بودند پس از حدود نیم ساعت کنار علفزاری توقف و پایین مسیر کوچک بهترین جا را پیدا کردم نیمکتی چوبی که در لبه صخره ای نصب شده بود که با نور خورشید ماسه های نقره ای و باد و باران گویی نامرئی شده بود محفوظ مانده از نور خورشید درخت کوتاهی رویش آویزان و رو به اقیانوس اطلس بود احاطه شده و منزوی و تنها انگار چرمی و براق بود می‌توانستم آنجا تنها بنشینم و بعد سرم را بالا بگیرم و دنیایی را ببینم که پیش چشمانم در آبشاری از امواج آبی و سفید و نور درخشان خورشید بر روی سطح آب گسترده شده است دوچرخه ام را کنار صخره‌ای تکیه دادم کتاب و بطری آب و شکلات را از سبد بیرون آورده و روی نیمکت نشستم تا کتاب بخوانم روزم را بر روی آن نیمکت سپری کردم هر از چندگاهی بلند می‌شدم تا کش و قوسی به بدنم بدهم یک بار هم با دوچرخه برای پیدا کردن دستشویی و ناهار خوردن رفتم و باز برگشتم تا کتاب بخوانم غرق در سفر گوتیک دراکولا از ترانسیلوانیا به انگلستان و بازگشت دوباره اش به آنجا شده بودم از کوهها گذشتم و روستاییان دیوانه را پشت سر گذاشتم از دست خون آشام ها فرار کردم و با آدم های خوب داستان جاناتان هارکر ون هلسینگ و مینا همسفر شدم با هم برای نجات دنیا از تسخیر خون‌آشام‌ها می جنگیدیم تغییر ناگهانی نسیم خنک عصر مرا به جایی که بودم برگرداند  نشسته بر نیمکتی در میان صخره های مونتاک باید به هتل برمی گشتم و برای صرف شام آن شب در رستوران آماده می‌شدم در راه بازگشت به خانه کنار مغازه ای ایستادم و کمی سیب تکه ای پنیر و یک عدد نان خریدم کنار مغازه ی نوشیدنی فروشی برای خریدن شراب قرمز توقف کردم سپس راهم را با سبدی که حسابی پر شده بود به سمت هتل کج کردم جک هنوز برنگشته بود پیش خودم گفتم چقدر عالی فعلاً برای شام آماده نمی شوم و به خواندن ادامه می دهم برای رفع گرسنگی کمی پنیر روی سطح برشته نان مالیدم با دست و دلبازی برای خودم شراب ریختم و در حالی که یک دستم دور گیلاس بود به خواندن ادامه دادم ون هلسینگ حسابی مشغول پیدا کردن دراکولا و در حال نزدیک شدن به آن خون آشام اشراف‌زاده بود وقتی جک از موج سواری برگشت روی کتاب خوابم برده بود گیلاس خالی شراب روی زمین نیمی از پنیر خورده شده بود اصلاً نفهمیده بودم کی برگشته و بی سر و صدا روی مبل کنار دست من خریده بود ساعت ده و نیم وقتی بیدار شدم کنار دستم خروپف می کرد بوی عرق و نمک می‌داد از وقت شام امشب ما گذشته بود صاف نشستم و گیلاسی دیگر برای خودم ریختم و خواندن دراکولا را تمام کردم روز بعد فهمیدم که موفق شده ام کتاب قطور ۴۰۰ صفحه ای را یک روزه خوانده بودم البته که قبلاً هم روزهایی در زندگی ام بود که کتابی را با یک بار نشستن در روز با شتاب منظمی خوانده باشم کتاب ها جزئی از زندگی خانواده ما بودند که در هر اتاقی از خانه ما حضور داشتند و هر شب والدینم آنها را برای ما و خودشان می‌خواندند مادرم کسی بود که در اتاق نشیمن برایمان کتاب می‌خواند عاشق این بودم که روی قالیچه دراز بکشم و به سقف ترک خورده خیره شوم و به داستان‌های شاه آرتور و میزگرد گوش بدهم سر گاوین قهرمان مورد علاقه من بود اگر چه همین سرگاوین بود که بعدها باعث دوری من از پسرها شد در مقایسه با سر گاوین آن‌ها خیلی زود و راحت اغوا می شدند لیدی برتیلاک زیبا هر روز بیشتر و بیشتر به سر گاوین نزدیک می‌ شود اما سر گاوین هرگز تسلیم او نمی‌شود بعد از شاه آرتور نوبت به حیوانات کتاب باد در میان شاخه های بید رسید زندگی در روستاهای انگلستان خیلی کسل کننده به نظر می‌رسید ماجراجویی های به اصطلاح بزرگ موش کور و موش صحرایی در واقع فقط تعدادی بدشانسی بودند بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت می کند بیستک کتاب امکان خرید اینترنتی کتاب های کمک درسی و کتاب‌های عمومی رمان و داستان را با تخفیف و ارسال رایگان فراهم می سازد معمولاً هیچ گزینه‌ای در کنار کیفیت کالای یک فروشگاه به جز تخفیف نمی تواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد به خصوص اگر این تخفیف ها مربوط به فعالیت خرید و فروش کتاب کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این روزهای پایانی سال برای بچه های کنکوری است در چنین وضعیتی نقش پررنگ بانک کتاب هایی همچون بانک کتاب بیستک بسیار نمایان‌ میشود بانک کتاب بیستک با تخفیف های فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانش آموزان و کنکوری های عزیز شرایط ویژه رقم زده است
نویسنده: نینا سنکوویچ
مترجم: محمدرضا مدیر رنجبر