پاسخ برگ بیستک
بزودی
گزیده ای از کتاب اثر مرکب نشر ترانه اثر مرکب در عمل رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود این ضرب المثل را شنیده اید داستان لاکپشت و خرگوش را شنیده اید خانم ها و آقایان من آن لاک پشت هستم اگر به من وقت کافی بدهید در هر رقابتی و بر هر کسی و در هر زمانی برنده خواهم شد چرا نه برای اینکه من بهترین باهوش ترین یا سریع ترین هستم من به خاطر عادت های مثبتی که در خودم پرورانده ام برنده میشوم به خاطر پیگیری و تداوم ای که در اجرای آن عادت ها دارند من بیشتر این اعتقاد را به پیگیری کار و استقامت در جهان دارم من مثال بارزی برای این کلید نهایی موفقیت هستند و در عین حال همین می‌تواند یکی از بزرگترین نامه‌هایی باشد که سر راه جستجوگران کامیابی و موفقیت قرار دارد بیشتر افراد تحمل آن را ندارند من دارم باید از پدرم از این بابت تشکر کنم در اصل او اولین مربی من بود که نیروی اثر مرکب را در من شعله‌ور کرد وقتی که من ۱۸ ماه بودم پدرم و مادرم از هم جدا شده اند پدرم را بزرگ کرد دو شیوه تربیتی منعطف و ملایم این داشت مربی سابق فوتبال دانشگاه بود و برای موفق شدن به من سخت می گرفت به لطف پدرم هر روز ساعت ۶ صبح بیدار می شدنم نه با صدای زنگ ساعت یا ضربه های دوستانه به شانه ام من هر روز صبح با صدای بلند و تکراری برخورد وزن‌ه های سنگین آهنی با کف سیمانی گاراژ که چسبیده به اتاق خوابم بود بیدار می شدم مثل این بود که در سه چهار متری عملیات ساختمان از خواب بیدار شوی روی دیوار گاراژ نوشته بود نابرده رنج گنج میسر نمی شود پدرم هنگام تمرین و وزنه‌برداری به آن نگاه می‌کرد هوای بارانی و برفی یا آفتابی برایش فرقی نداشت همیشه شورت و سویشرت کهنه ای به تن داشت هرگز حتی یک روز را از دست نمی داد می‌توانستید ساعتتان را با برنامه روزانه اشک تنظیم کنید کارهای روزانه من از خانه داری و باغبانی بیشتر بود به محض اینکه از مدرسه برمی گشتم کارهای مختلفی منتظرم بود کندن علف های هرز جمع آوری برگها جارو کردن گاراژ گردگیری و جاروی خانه شستن ظرف ها عقب ماندن از درس و مدرسه هم که اصلاً قابل تحمل نبود اوضاع همین بود دیگر پدرم هیچ عذر و بهانه ای را نمی‌پذیرفت ما هرگز نمی توانستیم به دلیل بیماری در خانه بمانیم و به مدرسه نرویم مگر اینکه استفراغ یا خونریزی کنیم یا استخوان نما بشویم کلمه استخوان نما از روزهای مربیگری او به جا مانده بازیکنان می دانستند که هرگز نمی توانند از بازی بیرون بیایند مگر اینکه آسیب جدی دیده باشند یک بار بازیکن خط حمله اش خواست از بازی خارج شود نه مگر اینکه استخوان نما شده باشی بازیکن پدر روی شانه اش را کنار زد واقعاً استخوان ترقوه اش دیده می شد فقط آن موقع بود که اجازه یافته زمین بازی را ترک کند یکی از اصول پدرم این بود مهم نیست که چه اندازه باهوش هستیم هر چه کم بود در تجربه مهارت هوش و قدرت درونی از داری برای جبران آن باید سخت کار کنید اگر رقیب تو باهوش تر با استعداد تر یا با تجربه تر است فقط باید سه چهار در برابر او کار کنی تا بتوانی او را شکست بدهیم او به من آموخت که با کار زخمی می توان هر اشکال یا اوضاع نامساعدی را جبران کرد پرتاب های آزاد را در بازی از دست می دهی برای مدت یک ماه روزی ۱۰۰۰ پرتاب آزاد انجام بده با دست چپ نمی توانی خوب دریبل بزنی دست راست را به پشت ببند و روزی سه ساعت دیریبل بزن در ریاضی عقب هستی بنشین معلم خصوصی بگیر تمام تابستان را سخت کار کن تا نمره خوبی بگیری هیچ عذری پذیرفته نیست در هر زمینه‌ای که خوب نیستی بیشتر و سخت‌تر کار کن هوشمندانه‌تر کار کن او خودش هم به گفته هایش عمل می‌کرد پدرم از مربیگری فوتبال به فروشندگی در سطح بالا رسید بعد از آن به ریاست رسید و در نهایت شرکت خودش را تاسیس کرد
نویسنده: دارن هاردی
مترجم: سهیلا بیات مختاری
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب اثر مرکب نشر ترانه از سری کتابهای روانشناسی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.
