پاسخ برگ بیستک
بزودی
گزیده ای از کتاب سکوت نشر نون کودکی بهترین و شیرین ترین دوران زندگی نوک درخت گیلاس بودم باغ عمو حسین پیر با آن درخت گیلاس اشک شبیه یک تابلوی تازه نقاشی شده رنگ روغن بود در هیچ جای دنیا نمی توانستید گلهای این باغ به ویژه گلهای سرخ اش و همینطور درختانش را پیدا کنید امام حسین همیشه با جدیت یک گیاه شناس از باغش نگهداری می کرد به خاطر اینکه قبلا نگهبان پارک بود با ریزه کاری های این کار و انواع کوتاه به خوبی آشنایی داشت با وجود اینکه زیبایی درختان زردالو و شکوفه درختان توت فریبنده و اشتها برانگیز بودند ولی باز هم تمام افتخار آن باغ از آن درخت گیلاسش بود امام حسین و همسرش به احتمال زیاد خیلی وقت بود که در خواب ناز به سر می بردند معمولاً خیلی زود و به محض تاریک شدن هوا چراغ ها را خاموش می کردند و می خوابیدند با خاموش شدن چراغ نما گروه اوباش محل از دیوار سیم خاردار کشیده بالا میرفتیم و وارد باغ عموحسینی شدیم هاکان دیده‌بانی می داد محمت از درخت زردآلو و من و سلیم هم از درخت گیلاس بالا می رفتیم و در عمق شاخه هایش جای می‌گرفتیم جای من همیشه نوک درخت گیلاس بود با اینکه یخچال خانه مملو از انواع میوه جات بود ولی برای من رفتن به نوک آن درخت و خوردن گیلاس چنان فیض معنوی به همراه داشت که حس می کردم دارم از کوه‌های هیمالیا بالا می روم در واقع فکر می‌کنم با انجام این کار دزدکی و نادرست که تعادل ترشح آدرنالین را در جسم کودکان هم به هم میزد احساس پیروزی و شادمانی می‌کردند هیچگاه کیسه نایلون با خودمان می‌بردیم و گیلاس ها را هم در جیب هایمان احتکار نمی کردیم فقط به اندازه ای به دستمان می رسید از آنها می‌خوردیم تنها به اندازه حجم معده کوچک مان طمع داشتیم و جیب های ما را هم فقط به اندازه مزد دیده بانی هاکان پر می کردیم تا جایی هم که می خواهیم داشت جلوی حس غارتگری ما را می گرفتیم تا دچار اسهال نشویم کلاً باید به جزئیات بسیاری توجه می‌کردیم مثلا هیچ وقت نباید هسته های گیلاس و زردآلو هایی را که دنبال آن بودیم به زمین می انداختیم چون ممکن بود خدایی ناکرده امام حسین هسته ها را در باغ پیدا کند آن وقت به ذهن کشیده دمار از روزگارمان در می‌آورد و ما را به اندازه کوچکترین ذرات اتم ریز ریز می کرد تمام لذت گیلاس خوردن هم به این بود که هسته هایش را به همراه مزه من است که در دهان بر جای می‌گذارد تف کنیم نمی شد که هم خدا را بخواهیم و هم خرما را ناگهان صدای تیز و گوشخراش هاکان به گوش رسید هاکان دلهره را که بین قلب و حنجره احساس کرده بود از روی وظیفه‌شناسی فریاد میزد زنگ درب آهنی باغ عمو حسین به صدا درآمد هاکان با ترس از روی دیوار پرید و پا به فرار گذاشت گمان می کردم که امام حسین دیگر باید به خواب عمیقی فرو رفته باشد و برای همین هنوز امیدوار بودند کسی در را باز نکند ولی صدای زنگ قطع نمیشد بی‌حرکت یک درخت نشسته بودم و انتظار می کشیدم کدام خروس بی محلی است که این وقت شب دارد مزاحم امام حسین و همسرش می شود صدای سوزناک زنگ تازه قطع شده بود که سر و صدای گوش خراش باز شدن در آهنی به گوش رسید ای بابا امام حسین چه لزومی دارد که در را باز کنی به محض شنیدن صدای باز شدن درد محمت و سلیم از درخت پایین پریدند و در تاریکی شب گم شدند در باز شد و سایه سر آن دو نفر منظره ترسناک را به وجود آورد چاره‌ای نداشتم جز اینکه خودم را همانند یک درخت پنهان کنم صدای سکوت گوش آدم را کر می کرد سایه‌های هولناک که به حرکت درآمدند قلب نوجوان من هم از ترس به دهانم آمد اما صدای برخورد پایشان بر روی خاک ترسم را از بین برد با نزدیک تر شدن سایه ها و با آمدن سایه های آن دو سر به زیر درخت گیلاس تازه توانستم از بالای درخت آن دو نفر را بشناسم پدر و مادرم بودند چهارمین روز عید بود و آخر تعطیلات ظاهراً می‌خواستند این آخر شبی دید و بازدیدهای باقی مانده اید را تمام کنند دست ها و پاهایم مثل شاخه های درختی حرکت مانده بودند در سکوت درخت شریک بودم و تبدیل به یکی از شاخه هایش شدن و انتظار کشیدم وقتی زن عمو حسین در را باز کرد و همه به داخل دعوت شدند دیگر کم مانده بود در عمل فتوسنتز هم با درخت همراهی کنم
نویسنده: انگین آکیورت
مترجم: مهتا مظفری
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب ادبی سکوت نشر نون را به شما توصیه می‌کند
گاهي اوقات تجربه‌ي يک بار خريد از بانک کتابي با مزاياي ويژه مي‌تواند مسبب عادت هميشگي براي ساير خريدهاي اينترنتي شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتي از نوع کمياب‌ترين آن به بانک کتاب بيستک، در کمترين مدت، سفارشات را درِ منزل تحويل مي‌گيرند، بي‌شک در ادامه‌ي راه خريد خود، بانک کتاب بيستک را به فراموشي نخواهند سپرد.گاهي اوقات تجربه‌ي يک بار خريد از بانک کتابي با مزاياي ويژه مي‌تواند مسبب عادت هميشگي براي ساير خريدهاي اينترنتي شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتي از نوع کمياب‌ترين آن به بانک کتاب بيستک، در کمترين مدت، سفارشات را درِ منزل تحويل مي‌گيرند، بي‌شک در ادامه‌ي راه خريد خود، بانک کتاب بيستک را به فراموشي نخواهند سپرد.
