بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

خودخواهی مقدس نشر پیکان

دسته: روان شناسی کد کالا: 7381 بازدید: 1,167 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده بادهریس ترجمه سیمین موحد انتشارات پیکان

گرفتار آن زندگی عادی در برخی از زبان که امروز مردم دوست دارند آنها را بدل به نامند خصیصه اصلی زندگی اقتصاد نبود و این حتی در مورد قرون وسطا صادق است بلکه بر عکس رشد انسان بود اریش فروم سعادت هرچه هست ظاهرا نقاب های بیشمار به خود می گیرد و ما از هیچ را عینی نمی‌توانیم بگوییم که سعادتمند هستیم یا نه. چند سال پیش این معمای اساسی در کارتون کلوین و مطرح شد. کلوین و ببر عروسکی و دوست خیالی از شهاب در روزی آفتابی بیرون خانه بازی می کردند. ناگهان چندین دریافت که شب شده و تعطیلات آخر هفته دارد تمام میشود و دیگر وقت آزاد ندارد. وقتی این را فهمید آن قدرت رسید که فریاد زد من هر لحظه باید بتوانم بگویم که همین حالا به اندازه تمام عمرم وقت دارم حتی وقتی داریم حرف میزنیم دقایق ارزشمند دارند از دست می‌رود ما باید تفریح بیشتری داشته باشیم. هابز در حالی که با آرامش در گاری اش دراز کشیده بود به طعنه جواب داد نمی دانستم تفریح کردن اینقدر کار می برد. خالق کلوین بیل واترسون تحقیقات نشان داد که چطور خوشبختی برای بیشتر ما به تجربه دست‌نیافتنی بدل شده است. یکی از نا خود آگاه ترین و با اینحال دائمی ترین فعالیتهای مستمر و ما جستجوی خوشبختی است. اما درست موقعی که فکر میکنیم آن را پیدا کرده ایم از دستمان می گریزد. مثل عاشقی وسواسی می بینیم درست وقتی فاتح می‌شویم شادی و رضایت محسوب می‌شود و خوشبختی که امیدش را داشتیم ناامیدی تو خالی باقی می ماند. اتومبیل جدیدی که آنقدر در مورد شهید اجازه داده بودیم یا قایق موتور سیکلت و ماشین بزرگ از سفری یا لباسهای گرانقیمت جدیدی که خریدین پیش از این هم پولش آن پرداخته شود ملال‌آور یا فراموش می شوند. ما زندانی پیام های بازرگانی شده ایم که به ما می‌گویند چطور باید به نظر بیاییم و تعریف شان را مدام عوض می کنند. می گویند چه لباس هایی باید بپوشیم موهایمان باید چه رنگی باشد و چه لوازم آرایشی باید استفاده کنیم تا مورد تحسین و قطعه دیگران واقع شویم و در نتیجه خوشبخت باشیم. ما زیر بمباران تصاویر زنان مرفه جوان لاغر اندام و مردان عضلانی قرار گرفته ام که باعث میشود فکر کنیم هر چیزی از لباس زیر درست گرفته تا جدیدترین رژیم غذایی می‌تواند ما را جذاب کند و عشق و موفقیت و سعادت برایمان به ارمغان بیاورد. فیلم های سینمایی برنامه های تلویزیونی و آگهی های بازرگانی تمام روی جوانی راحتی و خوش بودن تمرکز می‌کند و باعث می‌شود و باور کنیم که لذت و رضایت خاطر در محصولات این هفته است که می خریم. مسخره از ما جامعه ساخته ایم که از آرزوی ما برای خوشبختی در جهت رونق بخشیدن به اقتصاد مبتنی بر نارضایتی مردم استفاده می کند. هرچه بیشتر بکوشیم خوشبختی را پیدا کنید و کمتر موفق به این کار شویم و او سر می شویم و بیشتر مصرف می کنیم. از خودمان می پرسیم چطور خوشبختی را پیدا کنیم چرا فکر می‌کنیم که همه آدمهای دیگر پاسخ را می دانند اما این پاس همدان از ما می گریزد. وقتی درباره خودمان حرف میزنیم معمولاً یا اغلب اوقات از خودمان در رابطه با دیگران حرف میزنیم. این کاملاً بشری است و این نیز ظاهراً هر محصولی که به روابط رفت دارد برای خود بازاری دارد. روابط این اصطلاحی که واقعاً تمنای ما برای شناخته شدن و دوست داشته شدن و شناختن و دوست داشته شدن را نشان می‌دهد یکی از ارزشمندترین روزهای زندگی ماست. وقتی نامت روابط میرسد ما سرشار از امید شک می شویم. معماهایی که در این حوزه تجربه می‌کنیم را به یاد این گفته شاهزاده چارلز می اندازد که وقتی روزنامه‌نگاری در زمان نامزدی افسانه‌ای او با شاهزاده خانم دایانا درباره عشق از او پرسید به بر زبان آورد. او به جای پاسخ به پرسش به طعنه گفت چه می دانم عشق یا هرچی این گفته انزجار آمیز بازتاب بدبینی احاده در زیر امید ماست. اما حتی بدبینی و شک می‌تواند بازار را رونق ببخشد. ما ۶۰ هزار کتاب چاپ شده داریم که راهنمایی ما می کنند چطور روابطمان را موفقیت‌آمیز کنید بر مشکلات مان غلبه کنیم و پس از شکست شان به زندگی ادامه دهیم. زنی که ۱۶ سال بعد ازدواج کرده و برای مشاوره نزد من آمد در جلسه اول نشست و گفت دیگر از تقلبی خسته شده ام من فقط می خواهم معمولی و شاد باشم وقتی جمله اش را تمام کرد داشت گریه میکرد. لایزا زنی جذاب و خوش لباس بود و معلوم بود که دقیقه است و به همه چیز اهمیت می‌دهد. گفت نمی شود بیشتر توضیح دهید شانه‌هایش پایین افتاد و توانستم خستگی را در بدنش و چشمهایش می بینم. او گفت من تمام این سال ها متاهل بوده ام. فکر می کنم شوهرم را دوست دارم. یا دست کم دوستش داشتم. اما ما خیلی بحث میکنیم و انگار دیگر مرا نمی خواهد. فکر کنند دیگر حتی مرا واقعاً نمی بیند. با هم حرف نمی زنیم اما ما دوتا بچه داریم و پدر بدی نیست من واقعاً خسته شده‌ام. ما پیش مشاور هم رفته این به من یک کتاب خوانده ام. گفتم که خسته شده ام. می خواهم شاد باشم. ما درباره وضعیت و حرف زدیم و الایزا وقتی دیگه حرفش فهمیده می شود و اشخاص دیگری هم تجربه او را داشته اند حالش بهتر شد. من فقط می خوام معمولی شاد باشم گفته ای است که من هر روز در جریان کارم می شنوم. این گفته را از دهان مردان و نیز زنان می شنوم و اغلب هم ادایی آن با اشک همراه است. آن را از دهان پدر و مادرهای نگران به دوست داشتنی می شنوم که همین آرزو را برای بچه هایشان می کند من فقط می‌خواهم آنها معمولی و شاد باشند. هربار که این گفته گلایه آمیز را می‌شنوند تحت تأثیر قرار می گیرند چون خیلی بشری است. آرزوی شاد بودن و معمولی بودن نتیجه این است که جامعه ما چطور ما را شرطی میکند. شک دارم که پیش از عصر امروز مردم به معمولی بودن یا شادی اهمیتی می‌دادند. ظاهرا متفکران بزرگ و آموزگاران بزرگ قرن های گذشته هرگز واقعا اهمیتی به هیچکدام از اینها نمی دادند. اشخاصی چون لائوتسه بودا و سقراط و توماس و آکوئیناس میستر و اکهارت پاراسلسوس و گوته در پی دیدگاه جامع‌تری از زندگی بودند. آموزگاران هرچقدر هم اعتقادشان متفاوت باشد تقریباً به اتفاق عقیده داشتند که ما تنها با رشد قابلیت من برای درک و تحمل رنج حقیقی است که می توانیم شادی و رضایت خاطر را تجربه کنیم. آنها به طور کلی خوشبختی را وضعیت ناپایداری می دانستند که گاهی هست و گاهی نیست. هرگز آن را چیزی نمی دانستند که انسان باید در پیش برود یا دغدغه اش را داشته باشد. ما در دنیای امروز یاد گرفته ایم که به قیمت بی توجهی به بخش اعظم خورد دیروز بر عملگرایی تکیه کنیم. تمرکز بر دانش فناوری و مدیریت و توانایی یادگرفتن مهارتی و حرفه‌ای برای امرار معاش و نظام ما را نامتعادل کرده است. اغلب اوقات واحدهای غیرعملی ادبیات کلاسیک و فلسفه و نمایش نویسی و هنر است که معنای انسان بودن و مبارزه با مشکلات زندگی را به ما یاد می‌دهد. اگر واقعاً بخواهیم فرزندانمان ارزش ها را یاد بگیرند باید کاری کنیم آنها جداً در این حوزه ها مطالعه کنند و درس های آن ها به عنوان ارکان مسیر حرفه ای و تحصیلی شان یاد بگیرند. به عنوان مثال اسطوره شناسی کلاسیک نشان می‌دهد که ما چطور سرنوشتمان را خلق می کنیم وقتی با تفکر بیش از حد زندگی می کنیم بدون آگاهی و شناخت خودمان عمل می‌کنیم و با یکدیگر قدرت‌های هیات با بی احترامی رفتار می کنیم چگونه خودمان تقدیرمان را رقم میزنیم. آثار هنری بزرگ این در نمایه ها را به تصویر می کشند و موسیقی آنها را متجلی می سازد. من عاشق این مطالعات هستم و معتقدم که آنها خیلی بیشتر از معمول می‌توانند به ما یاد بدهند که معنای انسان بودن چیست و چه ارزش هایی از زندگی حمایت می کنند به جای اینکه نابودش کنند. تاماس مور و راهب سابق در مقدمه کتاب بسیار پرفروش خود به نام مراقبت از روح می گوید طی ۱۵ سال که من به کاردرمانی مشغول بوده ام از این مطالعات هم در حوزه روانشناسی عصر رنسانس و فلسفه و طبق آن دوران چقدر به پیشبرد کارم کمک کرده حیرت کرده‌ام. نوشته های مرغ بر پایه های بنا شده به دست کارل گوستاو یونگ استوار شد. یونگ  به سرعت دریافت که مطالعه هنر و نمادها و ادبیات باعث بینش و بصیرت درباره طبیعت انسان می‌شود و بست و پرورش زندگی رضایت بخش به خودی خود هنر است. موریون را یکی از نوظهور ترین پزشکان رومینا مرد. یون کسی بود که در سال ۱۹۳۲ در سخنرانی در برابر جمعیت کشیشان گفت در بین تمام بیماران میانسال من حتی یک نفر نبود که مشکلات در تحلیل نهایی مربوط به یافتن دیدگاهی مذهبی نسبت به زندگی نبوده باشد. اگر لحظه مکث کنیم و در این گفته و معانی اش تعمیق کنیم کاملاً برای مان واضح می شود. تصورش را بکنید که به جای اینکه بگویند ما عصبی و روانپریش هستیم بگویند اضطراب ما افسردگی ما مشکلات مربوط به وزن ما و انواع اعتیاد ما و مشکلات مربوط به روابط و سایر مسائل روانی ما ناشی از فقدان جهت گیری مذهبی نسبت به زندگی است. یون متفکر پیچیده بود که در راه حل های ساده انگارانه برای مشکلات ما پیشنهاد نمی کرد. این که هر هفته به کلیسا برویم و خودمان را به مذهبی منتسب به دانیم چالشی برای رشد ما محسوب نمی شود. انجام دادن تمرینات معنوی تجویز شده توسط استادان محافل خودکاوی چه مذهبی و چه غیر مذهبی هم آن چیزی نبوده که اومد نظر داشت. در واقع این زمانی که این گفته را به زبان راند مدت‌ها بود که احساس می کرد نظام های مذهبی سنتی غرب دیگر معنایی ندارند. بیمارانش به او می‌گفتند که کلیسا ها و معابد موجود در تماس خود را با نیازهای شخصی آنها برای تجربه خدا و ابعاد مقدس زندگی از دست داده اند کار خود من به عنوان روانکاوی نشان می‌دهد که این تجربه امروز همان قدر صادق است که هفتاد سال پیش برای یونگ بود.بانک کتاب بیستک مشوق خرید اینترنتی اهالی کتاب و کتاب‌خوان می‌شود تا با خرید آنلاین به پس‌انداز و ذخیره زمان و انرژی خود بپردازند و با حضور نیافتن مخاطب در ترافیک‌های سرسام‌آور شهری برای تهیه‌ی نیازمندی‌های مطالعاتی خود و به تحقق رساندن برنامه‌ها، به‌ویژه برای کنکوری‌ها‌، کمک شایانی کند.
وقتی تخفیف‌های تشویقی سبب حضور و مراجعه به بانک کتاب می‌شود، مراجعه‌کننده را با گنجینه‌ای مواجه می‌کند که محتوای آن با دسته‌بندی منظم و هدفمند، طراحی شده است و این نظم، دسترسی آسان به تنوع زیاد از انواع کتاب‌ها را برای او فراهم می‌کند و مانع سردرگمی مراجعه کننده در انتخاب کتاب مورد نظر می‌شود.