طناز انتشارات شقایق

عنوان: خرید کتاب طناز انتشارات شقایق
کتاب طناز از مجموعه کتاب‌های انتشارات شقایق می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است ترانه به محض ورود طناز به اتاق که از ضیافتی شبانه باز می گشت ابروانش را در هم کشید با حالتی دوگانه که هم بوی کنایه و هم بوی گلایه داشت گفت امروز با کی قرار داشتی چقدر دیر کردی طناز پالتویش را از تن جدا کرد و در حالی که آن را روی چوب لباسی آویزان می‌کرد با چشمانی مغرور و مخمور و در حالی که مرتب پایش را بر هم می زد تا مژه های برگشته و زیبایش را زیباتر جلوه دهد پاسخ داد با یکی از هزاران عاشق و شیفته ام... عزیزم مگه واسه تو فرقی هم میکنه که من با کی بودم و کجا بودم ترانه که قصد داشت ناآرامی خود را در پس چهره به ظاهر بی تفاوت خود پنهان کند و لبخندی زد و لحن کلامش را تغییر داد و گفت واسه من فرقی نمی کنه که تو با کدوم یکی از هزاران عاشق و شیفته ات بودی فقط مامان خیلی نگران بود طبق معمول دلش شور میزد میترسید سر سلامت خونه نیاری طناز روی صندلی میز آرایش نشست و در حالی که جوراب هایش را در می آورد گفت چرا که سلامت نباشم دارم خوشگذرونی می‌کنم که اونم فقط موجب سلامتیه مگه نشنیدی میگن خوش باش که دنیا همین امروزه ترانه که پشت میز کامپیوتر نشسته بود صورتش را به سمت مانیتور برگرداند و به کارش ادامه داد تا خود را بی تفاوت نشان دهد ولی لحظاتی بعد دوباره با لحنی آرام گفت مراقب باش این خوشگذرونی ها برات گرون تموم نشه به نفعته که با یک نفر سر کنی و یکم پایبند باشی طناز رژلبی را از روی میز برداشت و صورتش را به سمت آینه برد و آرایش اش را تجدید کرد در حالی که لب هایش را روی هم می سایید گفت چه کار کنم احساساتم تحت کنترلم نیست خیلی تنوع طلبم به یه نفر نمی تونم دلخوش کنم بعد در حالی که برس رژگونه را روی گونه هایش می غلطاند ادامه داد به علاوه دل رحمم نمیتونم دل کسی رو که عاشقم شده بشکنم میگم بذار از مصاحبتم لذت ببره چیزی که ازم کم نمیشه اتفاقاً خیلی از ارزشات کم میشه طناز از جا برخاست و در حالی که لباس هایش را عوض می‌کرد گفت من که اینطور فکر نمی کنم پس حداقل تکلیف اون بدبخت بیچاره رو روشن کن بهش بگو قصد ازدواج نداری و فقط میخوای خوش بگذرونی که اون بنده خدا پایبند نشه اگه به قول تو اون بنده خدا میخواد پایبند بشه مشکل خودشه و ربطی به من نداره خوب هم داره بنده خدا واقعا فکر می کنی کسی میتونه از معاشرت با دختر زیبا و خوش اندام و خوش تیپ و خوش صدایی مثل من که گل سرسبد همه محافلم چشم پوشی کنه وقتی تو آینه نگاه می کنم خودم عاشق خودم میشم چه برسه به اون بنده خدا ها طناز شلوارک و نیم تنه به رنگ قرمز آتشین به تن کرده بود مقابل آینه چرخی زد و خود را در آینه برانداز کرد ژست های مختلف مانکنی گرفت که برازنده اندام خوش تراشش بود نگاهی به خواهرش ترانه که در این لحظه زیر چشمی به حرکات وی می نگریست انداخت و گفت حسودیت نشه ترانه خانم ترانه ناچار دست از کار کشید و با صندلی متحرکش چرخی زد و لحن صدایش را مانند او تغییر داد و با طنازی گفت آخه نیست که خواهر دوقلوت نیستم تو از من خوشگل تری و خوش هیکل تر من زشتم و چاق و تپل و کوتوله و زمین تا آسمون باهات فرق دارم طناز به سمت او رفت و کمی خم شد گونه خواهرش را بوسید و با لحنی بچه گانه و حرکات چپ و راست سرش گفت نه عزیز دلم شوخی کردم فدات شم تنها تفاوت من و تو یه خاله که اونم روی گونه منه ترانه باز هم لحن او را تقلید کرد و گفت حتماً علت برتریته نه طناز مجدداً خواهرش را بوسید و گفت من که باشم که از تو برتر باشم من خاک پای توام ترانه دلخوری خود را با اخمی نشان داد با تحکمی که در پس آن دلسوزی نمایان بود گفت چرا خاک پای کسی باشی خودت باش یکم به خودت و شخصیت فکر کن یکم به ارزشات فکر کن مگه چی کم داری که ملعبه دست این و اون شدی طناز کمی از او فاصله گرفت و گفت چرا ملعبه عزیز دلم گفتم که اونا ملعبه منن من از این جور زندگی کردن لذت میبرم داری اشتباه می کنی عزیزم یکم منصف باش شاید بعضی از این هزاران نفری که می‌گویی واقعا عاشقت بودن و تو به اونا وفا نکردی ملعبه دست تو بودن ولی در بیشتر موارد برعکسه و تو غافلی... بله فرزین واقعا عاشقت بود هرکی ندونه من که میدونم چی به سرش آوردی چند سال رفت و اومد لگد به بخت خودت زدی واقعا جوان خوبی بود زندگیش رو به پات می ریخت... فکر نکن دنیا همین طور میمونه البته که اینجور نمیمونه هر روز از روز قبل بهتر میشه دیگه مثل فرزین یه مرد صادق و خوب پیدا نمیکنی اگه راست میگی چرا خودت ازدواج نمیکنی ترانه لحنش را ملایم کرد و گفت خودت میدونی که عزیزم من و امیر تا درس مون تموم نشه نمیتونیم هیچ اقدامی بکنیم اون که بچه شهرستانه و پدر و مادرش هم در موقعیتی نیستند که ازش حمایت مالی کنند...
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت می‌کند بیستک کتاب امکان خرید اینترنتی کتاب کمک درسی و کتاب‌های عمومی رمان و داستان را با تخفیف و ارسال رایگان فراهم می‌سازد معمولاً هیچ گزینه ای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف نمی تواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد به خصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتاب کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماه‌های پایانی سال برای بچه های کنکوری است در چنین وضعیتی نقش پررنگ بانک کتاب هایی همچون بانک کتاب بیستک بسیار نمایان‌میشود بانک کتاب بیستک با تخفیف های فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانش آموزان و کنکوری های عزیز شرایط ویژه رقم زده است