کتاب تعویذ از مجموعه کتابهای انتشارات ماهی می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است:
کتاب تعویذ را در اواخر سال ۲۰۱۱ زبان سوئدی به فارسی برگرداند مترجمه چند سالی در گوشهای خاک میخورد تا سرانجام روزی فرصت مقابله ترجمه فارسی با متن اسپانیایی فراهم آمد در جریان این مقابله متن هم به کلی دگرگون شد و ترجمهای به دست آمد که اینک پیش روی شما خواننده گرامی است. در اینجا برخود لازم می دانم از زحمات گرانقدر و بی دریغ ویراستاران نشر ماهی آقایان مهدی نوری و علیرضا اسماعیل پور صمیمانه تقدیر و تشکر کنم که با صمیمیت و دقت فراوان ترجمه ام را خط به خط با ترجمه انگلیسی و بعضاً اصل اسپانیایی تطبیق دادن و انشای فارسی اش را بهبود بخشیدند.... این حکایتی خواهد شد خوفناک داستان پلیسی روایتی سیاه و هراسناک. اما چنین به نظر نخواهد آمد. چنین به نظر نخواهد آمد. چرا که من راوی آنم. منم آن که سخن می گوید پس چنین به نظر نخواهد آمد اما به واقع حکایتی است از جنایتی فجیع. من رفیق تمام مکزیکی ها هستم می توانم بگویم مادر شعر مکزیکیم اما بهتر است چیزی نگویم. تمام شاعران را می شناسم و شاعران هم همگی مرا می شناسند پس شاید هم بتوانم چنین بگویم پس میتوانم ادعا کنم که من مادر شعر مکزیک من و باد صبای نفرینی قرنهاست که می وزد. اما بهتر است از این هم چیزی نگویم مثلا میتوانم بگویم آرتوریتو بلانو را زمانی شناختم که فقط ۱۷ سالش بود پسرک خجالتی که نمایشنامه و شعر می نوشت و آداب عرق خوری نمی دانست اما نقلش به پرگویی میماند و یادم داده اند که زیاد گویها زیادی اند و تنها گفتن خود موضوع کفایت میکند. با این همه آنچه می توانم بگویم نامم است. نام آئوکسیلیو لاکوئوتوره است. اهل اروگوئه ام مونته ویدئو گرچه وقتی کله ام گرم شراب ها شراب های غربت می شود می گویم چروا هستم خوبه این دو کم و بیش مترادفند هرچند یکی نیستن و این مکزیکی ها و در نتیجه اهالی آمریکای لاتین را گیج می کند. به هر حال مهم این است که روزی به مکزیک می آمدم بی آنکه بدانم چرا به چه منظور چگونه یا چه وقت. سال ۱۹۶۷ یا شاید ۱۹۶۵ یا ۱۹۶۲ به مکزیکوسیتی آمدم. من یکی که دیگر نه تاریخ ها را به یاد می آورم و نه پرسه گردی هایم را فقط می دانم آمدم مکزیک و دیگر برنگشتم دیگر از آنجا تکان نخوردم. صبر کنید و بگذارید کمی فکر کنم بیای زمان را بکشیم همچون پوست زنی محو شده در اتاق عمل یک جراح پلاستیک. بگذارید ببینم روزی که آمدم مکزیک لئون فلیپه هنوزش زنده بود. وه که چه عظمتی چه قوای طبیعی مادرزادی. و خب لئون فلیپه در ۱۹۶۸ مرد. وقتی آمدم مکزیک هنوز پدر و گارفیاس زنده بود چه بزرگمردی چه جان سودازده ای. و خوب دون پدر و در ۱۹۶۷ مرد. پس باید قبل از ۱۹۶۷ آمده باشم حالا باید فرض کنیم که سال ۱۹۶۵ قاب مکزیک گذاشتم. گمانم باید همان ۱۹۶۵ باشد خلاصه آمدم و شدم همنشین آن دو اسپانیایی آن دو ذهن جهانشمول همه روز ساعات پیاپی با شورمندی یک شاعر و از خودگذشتگی بی چون و چرای پرستای انگلیسی یا خواهر کوچکتر که خودم را وقت مراقبت از برادران بزرگترش می کند پرسه گردانی چون من گرچه هجرت شان زمین تا آسمان با هجرت من فرق میکرد. هیچکس مرا از مونته ویدیو بیرون نکرده بود. صرفاً یک روز به سرم زد راهی شوم و رفتم بوئنوس آیرس. بعد از چند ماه شاید هم یک سال تصمیم گرفتم به راهم ادامه دهم چراکه دیگر می دانستم مقصد مکزیک است و می دانستم به لئون فلیپه در مکزیک زندگی می کند اما چندان مطمئن نبودم که دون پدر و گارفیاس همین این جا زندگی می کند. گرچه دلم چنین گواهی می داد شاید آنچه مرا به سفر واداشت دیوانگی بود می توانست دیوانگی هم باشد به گمان من که دلیلش فرهنگ بود البته فرهنگ و دیوانگی است و گاه دربرگیرنده دیوانگی شاید فقدانش بود که مرا به سفر وا داشت شاید هم عشقی مفرط و بی حد و حصر شاید همین دیوانگی. یقیناً در سال ۱۹۶۵ به مکزیک آمدم و سروکله ام در خانه لئون فلیپه و خانه پدر و گارفیاس پیدا شد. گفتم هر امری داشته باشید در خدمتم. گویا مرا آدم خوش مشربی میدانستند آخر آدم بدعنقی نیستم. اولین کاری که باید می کردم این بود که جارو را بردارم و بیفتم به جان اتاقها و بعد پنجره ها را برق میاندازم.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.