عنوان: خرید کتاب بیچارگان انتشارات نی
کتاب بیچارگان از مجموعه کتابهای انتشارات نی می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. واروارا آلکسییونای گرانبهای من دیروز خوشبخت بودم بی اندازه و بیش از تصور خوشبخت بودم. چون تو دخترک لجبازم برای یکبار هم که شده کاری را کردی که من خواسته بودم. شب حدود ساعت ۸ بیدار شدم مامکم می دانی که بعد از انجام دادن کارهایم چقدر دوست دارم یکی دو ساعتی چرتی بزنم. شمعی پیدا کردم و دسته کاغذی برداشتم و داشتم قلمم را می تراشیدم که یک دفعه تصادفا چشم بلند کردم و راست میگویم دلم از جا کنده شد. پس تو بالاخره فهمیده بودی این دل بیچاره من چه میخواهد. دیدم گوشه پرده ی پنجره ات را بالا زده ای و به گلدان گل حنا بسته ای دقیقاً دقیقاً همان طوری که بار آخری که دیدمت گفته بودم فوراً چهره کوچولوی ترا در برابر پنجره برای لحظهای از نظرم گذشت که از آن اتاق کوچولویت مرا این پایین نگاه می کردی و به فکر من بودی. و آه کبوتر کم چقدر دلم گرفت که نتوانستم چهره دوست داشتنی کوچولویت را درست ببینم. مامکم روزگاری من هم چشم خوب میدید. اما سن و سال شوخی سرش نمی شود عزیزکم. حتی همین حالا هایش هم چشمم همیشه پر از آب است آدم سر شب کمی کار میکند چیزکی مینویسد و صبح روز بعد چشم هایش طوری قرمز هستند و چنان اشک از آن ها سرازیر است که آدم خجالت میکشد. اما فرشته کوچولویم در خیال من آن لبخند شیرینت میدرخشید آن لبخند مهربان و پر از عطوفت تو و من همان احساسی را داشتم که آن روزی که بوسیدمت وارنکا یادت هست فرشته کوچولوی من. میدانی کبوترکم حتی خیال کردم از آن بالا انگشتت را برای من تکان می دهی. این کار را کردی نکردی دخترکه بازیگوش من. همه ی اینها را برایم با جزئیاتش بنویس حتی یکی را هم جا نینداز. خوب به نظرت این قرار و مدار مان راجع به پرده تو چطور بود وارنکا. خیلی شیرین بود نه وارنکا. هر کاری که می کنم می نشینم سر کارم می روم به رختخوابم یا بیدار می شوم می دانم که تو آن بالا داری به من فکر می کنی به یاد من هستی و خودت هم خوب و سرحال هستی. وقتی پرده را بیندازی یعنی شب بخیر ماکار الکسییویچ وقت خواب است. اگر پرده را بالا بزنی یعنی صبح بخیر ماکار الکسییویچ خوب خوابیدی. ایا امروز حالت چطور است ماکار الکسییویچ. از حال من اگر بخواهی شد شکر خداوند خوب و خوشحال هستم میبینی عزیزکم چه قرار و مدار معرکه ای است. حتی لازم نیست دیگر برایم نامه بدهی زیرکانه است نه و تازه این فکر خودم بود. من اینجور چیزها را خوب بلدم واروارا الکسییونا مگر نه. مامکم می توانم گزارش بدهم که شب پیش. برخلاف انتظار به موقع خوابیدن و بنابراین خیلی راضی هستند و معمولاً خوابیدم در خانهای که تازه به آن نقل مکان کردی سخت است همیشه یک جای کار عیب دارد. صبح مثل یک عقاب سرحال و قبراق بلند شدم شاد و سرخوش عزیزم چه روز معرکه ای بود. پنجره ما باز بود خورشید میدرخشید پرندهها میخواندن بوی بهار هوا را پر کرده بود و همه طبیعت جان گرفته بود خوب و هر چیز دیگری هم همین طور بود هر چیزی به جا بود هر چیزی بهاری بود.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم ميسازد. معمولا هيچ گزينهاي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نميتواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ بهخصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتابکمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماههاي پاياني سال براي بچههاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتابهايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان ميشود. بانک کتاب بيستک با تخفيفهاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانشآموزان و کنکوريهاي عزيز شرايط ويژهرقم زده است.