همسایگی نشر ثالث

عنوان: خرید کتاب همسایگی انتشارات ثالث
 کتاب همسایگی از مجموعه کتاب های انتشارات ثالث می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. آقای دکتر خیلی موذی نیست با این که چشماش رو در آورده و به جاش شیشه گذاشته ولی این کار رو کرده که چشماش بهتر ببینن. الان یه مورچه رو از یک کیلومتری میبینه فقط برای گیجیش نتونسته کاری بکنه‌. حواس پرت و دستپاچه و عجوله. شلخته و سر به هوا هم هست منم سر به هوام. هر وقت تو راه رفتن با پام لیوانم رو بشکنم تا برام یه لیوان دیگه بخرن باید هر بار توی یه چیزی آب بخورم. تو قوطی کمپوت تو انگشتونه باجی تو شیشه مربا که حالا توش گل کاشته. یا تو یه چیز دیگه یا هم اینکه حاجی خطیب یه چند روزی دندوناش رو میزاره تو پارچ و لیوانش رو به من قرض میده. آقای دکتر هم یه لیوان اون شکلی داره توش پنبه الکلی گذاشته. روز اول که میرفتم پیشش باجی یواشکی بهم گفت باهاش دست نده دستاش مریضی شدن ولی من باهاش دست دادم از پشت شیشه ها دو تا سوراخ ریز ته چشماش پیدا بود‌. آقای دکتر از هزار سال پیش تا حالا دکتر همه مریضا رو خوب میکنه‌. برای هر کدوم یه راهی داره من رو هم آقای دکتر خوب کرد‌. ننه حاجی رو هم وقتی ۱۳ سالش بوده آقای دکتر عمل کرده‌ پهلوش رو بریده آقا جوادش را از توش دراورده. آقا جواد یه وجب بوده خیلی هم بانمک بوده آقای دکتر آقا جواد را‌ میده دست پرستار پرستار ناف آقا جواد را قلقلک می داده. آقا جواد هم می خندیده و به سیبیلش دست میزده. آقای دکتر همینجور که به پرستار و آقا جواد نگاه می‌کرده پهلوی ننه حاجی را هم بخیه می کرده و همینجور که حواسش نبوده میاد پایین تا پشت قوزک ننه حاجی را کوک میزنه. آقای دکتر دیگه از این کارا زیاد میکنه مثلا میخواد بره اونور تخت از رو شیکم مریض رد میشه یا مثلا وسط عمل تشنش که میشه سرم مریض رو می خوره اصلا آقای دکتر همه چی رو میخوره. یه چیز که بیاد تو دستش اول میبره طرف دهنش‌‌. اگه تو دهنش بره اون رو میخوره مثلاً آوانتیس باجی رو خورده. آوانتیس یه چیزی تو بدن که به هیچ دردی نمی خوره فقط فایده ش این که بعضی وقتا درد میگیره. مال باجی که درد گرفت و بردنش پیش آقای دکتر آقای دکتر براش درآورده بعد قورتش داده دندون میرزا رو هم قورت داده بعد که میفهمه اصلا اون رو اشتباهی کشیده کفش تاق تاقی پرستار رو در میاره پاشنش رو میشکنه فرو میکنه به جای دندون میرزا. حالا میرزا هر وقت یه چیزی میخوره دندونش تاق تاق صدا میکنه‌. انگار یه خانوم داره تو دهنش راه میره هر وقت خیار می خوره انگار خانوم پرستار که تو دهنش تندتر راه میره من خوشم میاد دلم میخواد یه خیار دیگه هم بخوره تا من به صداش گوش کنم هر وقت خیار میدن من خیارم رو میدم به میرزا اونم هر وقت غذای آب لیمو دار بدن میده به من یه بار یه خیار از زیر تخت براش پیدا کردم.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب‌ کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم مي‌سازد. معمولا هيچ گزينه‌اي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نمي‌تواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ به‌خصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتاب‌کمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماه‌هاي پاياني سال براي بچه‌هاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتاب‌هايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان مي‌شود. بانک کتاب بيستک با تخفيف‌هاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانش‌آموزان و کنکوري‌هاي عزيز شرايط ويژه‌رقم زده است.