گزیده ای از کتاب آبنوس نشر شقایق همه جا مه آلود است و من بین زمین و آسمان این دو دشمن دیرینه معلق هستم و صداهای ناشناخته هر لحظه بلندتر از قبل گوشهایم را آزار میدهند نمی فهمم چه میگویند و چه می خواهند اما هر چه هست قلبم ضربان گرفته و حالا جایی میان دهان و قفسه سینه ام می تپد قطرات باران صورتم را خیس کرده و مه آلودگی هوا کم کم از بین میرود صدا دوباره طنین انداز می شود و من دستان خود را روی گوش هایم میگذارم اصواتی نامفهوم که هیچ یک از آنها سر در نمیآورم دارم دیوانه می شوم جانم را در برابر این حجم از آلودگی صوتی از دست میدهم و هین بلندی کشیده از خواب میپرم روی صورتم دست کشیده و پلک هایم را ماساژ می دهم این چندمین بار است که این خواب را دیده ام این دیگه چه مدلیشه گلویم کویر لوت است لیوان آب را از روی عسلی کنار تختم برداشته لاجرعه سر میکشم یه نفسی تازه می کنم و به آشپزخانه رفته و چای ساز را روشن می کنم برای خود تنهایم یک فنجان بزرگ دچار میریزن و به سمت پنجره اتاقم رفته و بازش می کنم اه... لعنتی هنوز یخه با اینکه زمستان نفسهای آخرش را می کشد هوا همچنان سرد است پنجره را می بندم و پشت میز مطالعه نشسته لب تاپ را روشن می کنم جانم را روی میز می گذارم و ظرف چیپس خرما را از کشورهایی که دقیقا زیر لیوان قرار دارد بیرون کشیده کنار لیوان جای میدهند برنامه اسکایپ را راهاندازی کرده و با برسام تماس میگیرم در حال رانندگی است و هندزفری در بوشهر گذاشته و بدون اینکه به صفحه نگاه کند می گوید به به دختر عمو باز خواب دیدی یاد من افتادی پارک کن می خوام باهات صحبت کنم نگاهی انداخته و دوباره به رانندگی اش ادامه میدهد نمیشه وسط اتوبانم بگو میشنوم یک تکه چیپس خرما داخل دهان گذاشته و جرعهای از چایم را می نوشم بازم اون خوابو دیدم من قبلا گفتم که تو اونجا تنهایی میشینی فکر و خیال می کنی و خوابهای آشفته میبینی کلافه از حرفای تکراری برسام مینالم برسام من دائماً دارم درس میخونم حتی وقت سر خاروندن ندارم چه حرفیه میزنی تو از دستش عصبی هستند و تماس را قطع میکنند که مرا درک نمی کند و نمی داند این خوابهای یک شکل چه بلایی بر سر ذهن فکر و خیال من آورده است به گوشی ام زنگ می زند و من تماس هایش را بی جواب می گذارم کتاب و کلاسور و جامدادی ان را داخل کوله پشتی آن گذاشته و از آپارتمانم خارج می شوم ماشینم را از پارکینگ در آورده به سمت دانشگاه میرانم سر کلاس فارماکولوژی تمام حواسم پی خوابی که دیدم است و این چند وقت درسم کمی افت کرده و من مانده ام که چرا این گونه و حالا که در شروع رسیدن به موفقیت تحصیلی هستند باید این خواب های نامفهوم را ببینم شاید اصلاً باید شام را سبک کنم و سر ساعت نه شب بخوابم در افکارم غوطه ورم که سحر به پهلویم ضربه آرام میزند و زمزمه میکند چه ته تو شانه بالا میاندازم دیگر حال و حوصله سحر را هم ندارم...
نویسنده: بهاره غفرانی
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب آبنوس نشر شقایق از سری کتابهای ادبی و داستانی را به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربهی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه میتواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیابترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل میگیرند، بیشک در ادامهی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.