کتاب کوچه هفتم از مجموعه کتاب های انتشارات قو میباشد. در قسمت اول این کتاب آمده است محلش نمیگذارم نمیخواهم برایم خودنمایی کند. باید بارانی این مرد را تیره تر کنم مرد روبه دریا را. کنار صخره ایستاده باشد بد نیست. قلمو را می گذارم روی صندلی گهواره ای می نشینم باید بیشتر فکر کنم. شروعش احتمالاً همان دفعه بود. ورودم به اتوبوس همان دفعه که وارد می شوم و کارت سفید لعنتی را به دستگاه می چسبانم به بوق نمی زند. رویش می کنم باز هم. جلد سفیدش را در می آورم. نفس شده. دختر ردیف جلو بلند میشود و کارتش را می زند. تشکر می کنم. به میله تکیه می دهم. گرما به صورتم می کوبد. هوا مثل سنگ است مثل شیشه. آدمها موج برمیدارند جابجا می شوند. احساس خفگی می کنم. فضا نیست خودم را بدنه اتوبوس می چسبانم. کارت را در کیف میگذارم چشمم به کارت اتوبوس میافتد با جلد سیاه. تازه میفهمم اشتباه برداشته بودم. متعجب می شوم. با این رنگ متمایز. دختر کناری تندتند دکمه های موبایلش را فشار میدهد. از شیشه پهن اتوبوس جلو را نگاه می کنم غیر از سفید و سیاه چیزی نمیبینم... همین کارت را به دختر داخل فروشگاه هم میدهم می گوید رمز. میگویم نداره. گوشه ی ابرویش را می خاراند کارت در دست دیگرش بالا و پایین میرود سگرمه ها را در هم می کشد و دوباره می گوید شماره رمز تون. میگویم این کارتم رمز نداره. خوب نگاهم می کند و سه چهار نفر دیگر کارکنان که به نظر تازه آمده اند اینجا مثل دختر سر به طرف هم می گردانند و یکی از آنها با لبخند نگاهم میکند. پول را می دهم و ساک و بوم را بر می دارم و در شلوغی مغازه گم می شوم. سالهاست از اینجا خرید می کنم از مغازه بیرون می آیم و در سایه روشن خیابان می روم. کفگیر را که در برنج فرو می کنم می گویم امروز نشد خیلی چیزهایی که نوشته بودم بخرم. پول رو دادم لوازمنقاشی خریدم کارتم هم که رمز نداشت سکوت حاکم میشود. سر همه اعضای خانواده بالا می آید به طرف من که ایستاده ام. نمی خواهم چشم های گشاد شده آنها را ببینم. کفگیر از دستم رها می شود یک شوک آنی. به اتاق می روم. نه نمیشود بی اعتنا بود شاید شروعش از همین جاها بوده. باید روی این صندلی گهواره ای بنشینم کنار این پنجره فرو رفته در دیوار این اتاق داشت به این اتفاق بیشتر فکر کنم کمی جابجا می شوم ای کاش میدانستم نقطه آغاز کجاست اگر شروع شده باشد. اگر بنا باشد اسمت را میان مرا فراموش کنم یا اسم خودم را. ایا همه را همسر خود بدانم یا اصلاً ندانم همسر به چه کسی می گویند ان وقت باید چه کنم.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.