بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

بی خیال نشر نیماژ

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 8696 بازدید: 1,021 بار وضعیت: موجود نیست

کتاب بی خیال انتشارات نیماژ

عنوان: خرید کتاب بی خیالی انتشارات نیماژ
 کتاب بی خیال از مجموعه کتاب‌های انتشارات نیماژ می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. ایوت هفت و نیم صبح با رخت های شسته ای که شب قبل اتو زده بود به راه ماشین رو جلوی خانه رسید. بند صندلش پاره شده بود و نمی گذاشت بر زمین سنگفرش و ناهموار درست و راست راه برود و هر وقت هم که نوک انگشت های پایش را جمع می کرد تا صندلی از پایش در نیاید صدای تقه ی خفیفی از آن برمی خاست. از فراز دیواری کوتاه در زیر ردیفی از درختان سرو برلب راه ماشین رو دکتر ملروز را دید که توی بوستان ایستاده است. ربدوشامبر آبی رنگی تنش بود و عینک دودی اش را به چشم زده بود با آن که هنوز خیلی مانده بود تا آفتاب سپتامبر از پس کوه سنگ آهکی بالا بیاید. شیلنگی به دست چپ گرفته بود و آبی سیل آسا بر سر ستونی از مورچگان می‌پاشید. آنها هم بر معبر شنی پیش پای او سخت در تکاپو بودند. شرکت کارآمدی به کار بسته بود. بازماندگان را می‌گذاشت تا با تقلای زیاد خود را بالای سنگ های کوچک و خیسم معبر برسانند و قدری قوای شان را به دست آورند آن وقت دوباره آب ویرانگر را بر سر و رویشان می گرفت. با دست آزادش سیگار برگ را از دهان در آورد. دودکش از بین پیچ و تاب موهای جوگندمی اش بالا رفت. استخوان های برامده پیشانی اش را موهایی پرپشت از نظر پنهان کرده بودند. همینطور با انگشت شصت جلوی بخشی از جریان آب را گرفت و بر شدت آن بیفزاید و دخل مورچه‌ای را بیاورد. حتی کامل خم شد تا نفس آخرش را هم بگیرد. ایوت اگر از درخت انجیر می‌گذشت می‌توانست به آهستگی به درون خانه پا بگذارد بی ان که دکتر ملروز روحش خبردار شود هرچند دکتر عادتش بود که بدون بلند کردن سر زن را صدا کند آن هم درست زمانیکه خیال می‌کرد درخت مانع دید او شده است. همان دیروزش آنقدر او را به حرف گرفته بود که دست های ایوت به درد آمده بودند البته آنقدر لباس های شسته ازدستش به زمین بیفتد. دکتر حواسش بود و به دقت حساب این قضایا را داشت. سر صحبت را با سوالی باز کرده و همراه با احترامی مبالغه‌آمیز برای اطلاعات زن بومی از منطقه پرواز عقیده اش را درباره باده میسترال پرسیده بود. پس از مدتی همان موقع که با مهر و محبت به شغل پسر زن در کشتی سازی علاقه نشان داده بود دردی در شانه های زن پیچیده و به دنبال آن به سرعت به گردنش رسیده بود. بعد از ایوت نیز بنا را بر کم محلی گذاشته بود تا وقتی دکتر از درد پشت شوهرش پرسیده و پیشنهاد داده بود که نگذارد در فصل درو پشت تراکتور بنشیند. اما امروز دکتر صدایش را بلند کرد تا بگوید روز بخیر ایوت گرامی. تا با آن کلام تمنا گونه اش باب گفتگوی صبحگاهی را بگشاید پس زن از خداخواسته کمر خم کرد تا از زیر شاخه های درخت انجیر بگذرد و وارد خانه شود. شاتو نامی که ایوت به کار می‌برد و ملروز ها خود به آن خانه باغ قدیمی می گفتند روی نشیبی بنا شده بود طوری که طبقه بالای خانه با راه ماشین رو در یک تراز قرار می گرفت. یک ردیف پلکان پر از یک طرف خانه بالکنی در جلوی اتاق نشیمن را می برد.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب‌ کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم مي‌سازد. معمولا هيچ گزينه‌اي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نمي‌تواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ به‌خصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتاب‌کمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماه‌هاي پاياني سال براي بچه‌هاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتاب‌هايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان مي‌شود. بانک کتاب بيستک با تخفيف‌هاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانش‌آموزان و کنکوري‌هاي عزيز شرايط ويژه‌رقم زده است.