گزیدهای از کتاب قله ها و دره ها نشر دایره اوقات خوب و بد در زندگی و کارتان همیشه وجود دارد اما شما... سفر واقعی کشف نه به دیدن چشماندازهای نو بلکه به داشتن چشمانی و بستگی دارد پروست گوهر دانش به دست آوردنش به منظور استفاده از آن است کنفوسیوس در بعد از ظهری بارانی مایکل براون برای دیدار کسی شتافت که دوستش گفته بود میتواند در رهایی از وضعیت بدی که گرفتار آن است که کمکش کند وقتی وارد رستوران شد به هیچ وجه نمیدانست ساعتی را که در آنجا می گذراند تا چه اندازه برایش ارزشمند خواهد بود دیدن خانم آن کار کار او را شگفت زده کرد شنیده بود آن زمان خودش دوران سختی را پشت سر نهاده است احتمال میداد اثر گرفتاری ها در آن نمایان باشد ولی او را فردی سرحال و پر توان دید مایکل پس از سلام و احوالپرسی گفت به رغم دوران بعدی که شنیدهام گذرانده اید انگار در وضعیت خوبی هستید زن گفت من هم در کار مهم در زندگی در وضعیت خوبی هستم اما با وجود آن دوران و بد نیست به سرعت آن دوران است و برای این است که یاد گرفتن از آن گرفتاریها بهرهمند شوند مایکل که سردرگم شده بود پرسید چگونه برای مثال سرکار تصور میکردم بخش ما خوب کار میکند ولی در واقع ایران نبود ما موفق شدیم اما کار را بسته کن می گرفتیم تا وقتی به این واقعیت پی بردیم کار شرکتهای دیگر خیلی بهتر از ما شده بود و رئیس خیلی از من رنجید در این وقت بود که کم کم احساس دلواپسی کردند و فشار سر و سامان دادن شتابزده کار ها شروع شد استرس و فشار روز به روز بیشتر می شد مایکل پرسید بسیار خوب چه کردید زن گفت سال گذشته از شخص که خیلی برایش احترام قایل هستند داستان شنیدم این داستان طرز فکرم را در مورد دوران بد و خوب تغییر داد و حال رفتارم متفاوت شده است داستان در آرام تر و موفق تر بودن چه کارها خوب پیش برود یابد حتی در زندگی شخصیت به من کمک کرد هرگز آن را فراموش نمیکنم من پرسید داستان چه بود خانم آن کار لحظهای درنگ کرد گفت آیا ممکن است بپرسم چرا می خواهی آن را بدانی مایکل با بیمیلی گفت در پرورش احساس امنیت نمی کند و بر خانواده هم کارها برایش خوب پیش نمیرود نیازی نبود او چیزی بیشتر بگوید زن آشفتگی او را فهمید و گفت انگار توهم به اندازه من نیاز داری داستان را بشنویم آن گفت داستان را به شرطی برای مایکل تعریف میکند که اگر آن را با ارزش دانست برای دیگران هم بگویند مایکل پذیرفت و زن او را برای آنچه میخواست بشنود آماده کرد او گفت من هی بردهاند که اگر تو میخواهی از این داستان در حل فراز و نشیب هایی که در زندگی برایت پیش میآید استفاده کنید این درصورتی کمک میکند که با دل و جان گوش دهید و داستان را با تجربه ها و رویدادهای خودت هماهنگ کنی و بفهمی چه چیزی برای تو درست است ش های این داستان هرچند با گونههای کمی متفاوت اغلب تکرار میشوند
نویسنده: دکتر اسپنسر جانسون
مترجم: صدیقه ابراهیمی
بانک کتاب بیستک کتاب قله ها و دره ها نشر دایره از سری کتابهای روانشناسی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربهی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه میتواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیابترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل میگیرند، بیشک در ادامهی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.