بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

خاطرات نشر هیرمند

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 8834 بازدید: 970 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: دیوید فوئنکینوس و مترجم: ساناز فلاح فرد انتشارات هیرمند

گزیده ای از کتاب ادبی خاطرات نشر هیرمند... روز مرگ پدر بزرگم چنان باران می آمد که تقریباً هیچ چیز دیده نمی شد همچون گم شده ای میان چترها سعی کردم یک تاکسی گیر بیاورم نمی‌دانستم چرا به هر قیمتی عجله داشتم بی معنی بود دویدن چه فایده داشت وقتی او آنجا مرده و بی حرکت منتظرم بود دو روز قبل هنوز زنده بود با این امید آزارنده که آخرین بار است میبینمش در بیمارستان کرملین بیستر به ملاقاتش رفتم امیدی که با یک سری به بزرگ به پایان می رسد کمک کردن با نی آب بنوشد نصف آب تا زیر گلویش غلتید قسمت زیادی از بلوزش را خیس کرد اما آن لحظه در حال و هوای این بود که واکنش نشان دهد با هوشیاری روزهای سلامتی و نگاهی سر در گم به من چشم‌ دوخت آگاهی از شرایط اش بی‌شک آزاردهنده ترین موضوع برای او بود هر نفسی که می کشید غیر ارادی و بی اختیار بود می خواستم به او بگویم که دوستش دارم ولی نمی توانستم هنوز به آن کلمات و شرم و حیای فکر می‌کنم که باعث شد احساساتم ناتمام ماند چنین شرم و حیای مضحکی در این شرایط شرمی غیر قابل بخشش و جبران ناپذیر اغلب در بیان احساسات و کلمات ضعیف بودند هرگز قادر نخواهم بود به عقب برگردم جز حالا که شاید با نوشتن بتوانم به او ابراز علاقه کنم روی یک صندلی کنار دستش نشسته بودم و احساس می‌کردم زمان متوقف شده است در قایق سمج ساعتها طول می‌کشیدند مردن کند بود به تلفن یک پیامد معلق ماندن چون ته قلبم از آن پیام خوشحال بودم خوشحال بودم که حتی برای یک لحظه هم که شده با مصنوعی ترین بهانه ها از رخوت نجات یافته اند حتی یادم نیست مضمون پیام چه بود اما به خاطر می‌آورم خیلی زود جواب دادم این چند لحظه بی اهمیت خاطره این صحنه مهم را تا ابد خدشه‌دار می‌کنند از دو کلمه که برای آن شخص فرستادم و هیچ نتیجه ای هم برایم نداشت به شدت دل خوردم پدر بزرگم را به سوی مرگ همراهی کردند و دنبال راهی بودم که آنجا نباشند اینکه چقدر بتوانم درد و رنجم را بیان کنند اهمیت ندارد ولی واقعیت این است که روزمرگی فلج کرده بود آیا ما به همه رنج ها عادت می کنیم پاسخ دادن به یک پیام در حالی که واقعاً رنج می کشیم چه معنایی دارد در سال‌های آخر عمرش را برای او فقط یک تحلیل جسمانی بود او در میان حرکات کند و مضحک امکاناتی که سعی دارند زندگی مدرن ما را طولانی کنند از بیمارستان به بیمارستان و از اسکنر به اسکنر سفر می‌کرد چرا آخرین قدم های او با تعلیق رقم خورده بود دو دوست داشت یک انسان باشد زندگی را دوست داشت نمی خواست با نی آب بخورد و من دوست داشتم نوه‌اش باشم کودکی من جعبه ای لبریز از خاطرات است می‌تواند بسیاری از آنها را تعریف کنند ولی موضوع کتاب این نیست که فکر کنیم کتاب این گونه ها می تواند آغاز شود با صحنه‌های در باغ لوکزامبورگ باغی که اغلب برای دیدن گینیول به آنجا می رفتیم سوار اتوبوس می شدیم و همه پاریس را زیر پا می گذاشتیم یا شاید فقط از چند محله می گذشتیم ولی به نظرم مسیر طولانی می آمد سفری اکتشافی بود و من ماجراجویی شدم مانند همه بچه ها من هم هر دقیقه می پرسیدم زود می رسیم هم مرتب جواب می داد نه گینیول آخر خطه و برای من این آخر خط آخر دنیا را داشت طی مسیر نگران به ساعتش نگاهی می‌انداخت مانند کسانی که همیشه دیر به مقصد می رسند می دویدیم تاول نمایش را از دست ندهیم توهم به اندازه من هیجان زده بود از همراهی با مادران لذت می‌برد باید میگفتم که پسرش هستند نه نوه‌اش بلیط خارج از ظرفیت برای گینیول همیشه پیدا می شد جلوی مدرسه دنبالم می آمد و من خوشحال می شدم مرا به کافه می‌برد لباس‌هایم حسابی بوی سیگار می گرفتند و با پیش مادرم این واقعیت را انکار می‌کرد هیچ کس حرفش را باور نمی‌کرد و با این وجود جذابیت عصبی کننده افرادی را داشت که هیچ وقت آنها را سرزنش نمی کنند در تمام کودکی هم از این شخصیت شاد و بذله‌گو حیرت زده می شدم
نویسنده: دیوید فوئنکینوس
مترجم: ساناز فلاح فرد بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب خاطرات نشر هیرمند از سری کتاب‌های ادبی و داستانی به شما علاقه مندان می کند
گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.