وقتی ۱۸ سالم بود یعنی در سال ۱۳۸۱ کارم را با ویزیتوری کتاب در داروخانه ها شروع کردم. آن زمان فروش کتاب در داروخانه ها معمول نبود و آنها به راحتی کتاب از من نمی خریدند. آن زمان جوان بودم و زود رنج و وقتی داروسازی من را رد می کرد بسیار ناراحت میشدم. تا اینکه کم کم دریافتم این قانون بازار است و پس از چند جواب رد شنیدن یک پاسخ مثبتی وجود دارد. کار آنقدر توسعه یافت که دو سال بعد خودم ناشر چندین کتاب پزشکی شده بودم و کتابهای خودم را پخش میکردم و تعداد زیادی جوان نزدم کار می کردم. کم کم کار پخش کتاب به پخش دارو و مکمل های غذایی رسید و من به پایتخت مهاجرت کردم. من که تازه ازدواج کرده بودم توانستم قدم به قدم آنچه را که آرزو داشتم تهیه کنم. منزل شخصی خودرو و... شرکتم را به ثبت رساندم و در فکر توسعه کارهایم بودم. تازه ۲۱ سالگیم تمام شده بود که ناگهان به دلیل دشمنی برخی از رقبا و فشارهای همکارانم و مهمتر از همه کمتر جنوبی خودم دفتر ۲۰۰ متری در میرداماد تهران تعطیل شد. در آن زمان کتاب های را که حق امتیازش با من بود دیگر چاپ نکردم. حتی چند هزار جلد کتاب که داده بودم به مجله خانواده سبز برای توزیع دیگر سراغش نرفتم که خودش یا پولش را بگیرم. دیگر سراغ واردات مکمل های غذایی هم نرفتم. من که پشتیبانی نداشتم فکر کردم چه کاری را آغاز کنم که سرمایه نخواهد. همان زمان بود که در کنفرانس مدیریت سلامت با برخی مفاهیم مدیریت و بازاریابی آشنا شدم. قبل از آن کتاب های بسیاری از آنتونی رابینز و برایان تریستی خوانده بودم. ولی با اصول علمی مدیریت و بازاریابی آشنا نبودم. در همان کنفرانس که موسسه فرا برگزار میکرد با دکتر احمد روستا آشنا شدم. من از سال ۱۳۸۲ همزمان با کار در رشته مهندسی عمران تحصیل میکردم. از دکتر روستا زمانی را برای مشاوره خواستم و ایشان با روی باز شماره خود را به من داد و آن شروعی بود برای ارتباط طولانی مدتی که تا همین الان هم ادامه دارد. ارتباط با اساتید مدیریت شروع مطالعه کتاب های علمی دانشمندانی مانند دراکر و ال ریس و جک تروت و تجربه ام در ویزیتوری و همکاری با داروخانه ها سبب شد که ایده یک کار بی سرمایه به ذهنم خطور کند. بله شروع کردم به کار مشاوره دادن به شرکتهای داروسازی و شرکت های واردکننده دارو و مکمل های غذایی و آموزش پرسنل آنها. شرکتم را به محلی ۶۰ متری در بزرگراه نواب که پایین شهر محسوب می شد منتقل کردم. شروع کردم به برگزاری کلاس و سمینار و کم کم وضعیتم بهتر میشد. یکی از سرازیری های ترسناک قطار وحشت را به سلامت رد کرده بودم و قطار دوباره در حال اوج گرفتن همراه با لذت بود. در این حین با رسانههای مختلفی آشنا شده بودم لیسانسم را گرفته بودم و ارتباطات زیادی در شرکتهای معتبر پیدا کرده بودم تفاهمنامه بلندمدت با هلدینگ صنایع شیر ایران داشتم و دفتر در اهواز راهاندازی کرده بودم که یک سرازیری وحشتناک دیگر سر رسید. با سرمایه ای که دوباره به دست آورده بودم به پیشنهاد یکی از دوستانم یک باشگاه بدنسازی بزرگ و مجهز در اهواز راهاندازی کردیم. بدون برنامه و حتی تخمینی که این کار چقدر سرمایه می خواهد. متاسفانه این کار هم شکست خورد باز به خاطر نداشتن تجربه کافی من مکتوب نکردن شراکتنامه و حساب و کتاب و حضور نیافتن بالای سر کار و دلایلی از این دست. قطار وحشت دوباره به نقطه بی وزنی رسید. خودم را نباختم و با قرض گرفتن و وام چاله این کسب و کار ناموفق را پر کردم در آن زمان چیزی که برایم باقی مانده بود فقط تجربه بود. من باید خودم را میباختم کار مشاوره را ادامه دادم کارشناسی ارشدم را در رشته مدیریت پی گرفتم و با سه تن از با تجربههای حوزه رسانه از یک پارکینگ انتشار مجله پنجره خلاقیت را آغاز کردیم. یک دفتر مشاوره دیگر این بار در قم راه اندازی کردم. با همراه اول جیرینگ بانک های مختلف دکتر کرمانی و کسب و کارهای کوچک و متوسط مختلفی همکاری می کردم و دوباره قطار اوج گرفت. تجربه من نشان داد هر بار که موفق نمیشویم چیزهای زیادی یاد میگیریم که پشتیبانی موفقیتهای بزرگتر است. فقط کافی است صبور باشیم و بین راه کم نیاوریم. راه کارآفرینی راه مشکل و پر هیجانی است. جالب است که افراد بسیار کمی این راه را انتخاب میکنند و بیشتر انسانها پا در راه راحت و معمول می گذارند و برخی که مشکلات و دردسرهای را میبینند کارآفرینان را به دیوانگان تشویق می کند که متفاوت و پول سازند. امروز که این مقدمه را مینویسم خوشحالم که در سایت و مجله خلاقیت شرکت مشاوره مدیریت تینو انتشارات ثروتمندان خودساخته سایت تفکر ناب و خانهی نخبگان کسب و کار ایران همه با یک رسالت واحد یعنی توانمندسازی جوانان کشورم خدمت می کنم و در دانشگاه یا سمینارها راه پر پیچ و خم و پر هیجان کارآفرینی را به همه توصیه می کنم. هم اکنون ده ها نفر کارمند با تحصیلات بالا چندین دفتر و ده ها قرارداد مشاوره داخلی و بین المللی دارم و افتخار آموزش بیش از ۳۰۰ مدیر ارشد کشور در دوره های mba و دی بی ای را دارم. همچنین چندین کتاب با بیش از ۱۰ هزار تیراژ تعریف کردهام و مالکیت حق امتیاز دهها کتاب را دارم همه اینها به دلیل صبر و استقامت و همراهی همسر و شرکایم بوده است. در پایان از دوست عزیزم جناب آقای حسین یاغچی سردبیر مجله خلاقیت و ویراستار کتاب های ثروتمندان خودساخته تشکر می کنم و همچنین از مترجم توانا سرکار خانم حسن پور از همه شما که با خریدن کتاب قبلی همین نویسنده یعنی اثر مرکب ما را تشویق به انتشار بقیه کتابها کردید بسیار ممنونم. این کتاب سبب میشود راه کارآفرینی را با واقعیت هایش بشناسید و همچنین به یک دیوانه ثروتمند تبدیل شوید. قائم مقام مجله پنجره خلاقیت مدیرعامل شرکت مشاوره مدیریت تینو
بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد.
معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.