گزیدهای از کتاب ادبی مشتی خاک نشر ثالث کسی آسیب دید خانم بیور گفت خوشبختانه جز دو مستخدمه که دست و پاشون رو گم کردن و از وسط طاق شیشهای پریدن توی حیاط سنگ فرش دیگه کسی آسیب ندید اون ها هم اصلاً در خطر نبودن متاسفانه آتش درست و حسابی به اتاق خوابها نرسید با این حال باید دستی به سر و روی اتاقها کشید همه چیز دود گرفته و غرق آب شده و خوشبختانه از اون کپسول های قدیمی آتش نشانی داشتند از آنها که همه چیز رو به گند میکشه واقعاً جای گلایه نداره داخل اتاق های اصلی کاملا از بین رفته و همه چیز هم بیمه بوده سیلویا نیوپورت اونها رو میشناسه باید امروز صبح قبل از اینکه اون نسناس خانم شاتر اونها رو بقاپه باهاشون تماس بگیرم خانم بیور پشت بخاری ایستاده بود و ماست صبح گاهی اش را می خورد پاکت را درست زیر چانه اش گرفته بود و با قاشق لف لف می بلعید خدای من چه طعم گندی داره ای کاش تو هم بهش عادت میکردی جان این اواخر به نظر خیلی خسته می آیی حالا بدون این روزم شب نمیشه اما مادر جون من به اندازه شما مشغله ندارم درسته پسرم جان بیور با مادرش در خانه ساسکس گاردنز زندگی میکردند خانه ای که بعد از مرگ پدرش به آن نقل مکان کرده بودند در این خانه از طراحی داخلی با شکوه و سادهای که خانم بیور برای مشتریانش در نظر می گرفت نشانی نبود خانه پر بود از اثاثیه فروش نرفته دو خانه بزرگتر که طرح شان یادآور هیچ دوره خاصی نبود به خصوص طرح و مدل های زمان حال بهترین قطعات و تکه هایی که برای خانم بیور ارزش احساسی داشتند در پذیرایی ال مانند طبقه بالا بودند بیور در طبقه همکف پشت غذاخوری یک اتاق نشیمن تنگ و تاریک با یک خط تلفن مستقل داشت مستخدم سن و سال دار به وضع لباسهایشان رسیدگی می کرد او اشیای غمبار و دست و پاگیر روی میز بیور را هم که زمانی روی میز توالت پدر او بود پاک میکرد و برق می انداخت و همه را با نظم متقارن می چید هدایای ماندگار به مناسبت مراسم ازدواج و بیست و یکمین سالروز تولدش از جنس عاج با روکش برنجی با پوشش چرم خوک با نشانه های تزیینی و طلاکاری همگی یادآور سلایق گران قیمت مردانه در دوره ادوارد بغلی های مخصوص اسب سواری و شکار قوطی های سیگار برگ ظروف شیشهای تنباکو مجسمه های اسب ها و سوار هایشان پیپ های زیبای کف دریایی قلابهای دکمه و ماهوت پاک کن های مخصوص کلاه چهار مستخدم داشتند همه زن و جز یکی همه مسن وقتی کسی از بیور میپرسید چرا به جای آنکه خودش خانه و کاشانه ای فراهم کند آنجا مانده گاهی می گفت به نظر شما در رشد دوست دارد و آنجا باشد مادرش با وجود کسب و کارش احساس تنهایی می کرد گاهی هم جواب می داد که با انکار هفتهای دستکم پنج پوند جلو می افتد کل درآمدش حدود هفته ای شش پوند بود پس از آن پنج پوند پس انداز خیلی مهمی محسوب میشد ۲۵ سال بعد از زمانی که از آکسفورد بیرون آمده بود تا شروع دوره کسادی در آژانس تبلیغاتی کار کرده بود از همان زمان دیگر کسی نتوانسته بود کاری برایش دست و پا کند به همین دلیل تا لنگ ظهر می خوابید و بخش عمده روز را به این امید که کسی به او زنگ بزند کنار تلفن می نشست خانم بیور اواسط صبح هر وقت امکان داشت یک ساعت کار را تعطیل میکرد همیشه در نهایت وقتشناسی سر ساعت ۹ در فروشگاهش بود و ساعت یازده و نیم دیگر استراحت لازم می شد اگر قرار نبود مشتری مهمی از راه برسد سوار ماشین دو نفره اش می شد و به خانه اش در ساکس گاردنز میرفت وقتی به خانه می رسید معمولاً جان بیور لباسش را پوشیده بود و خانم بیور هم به تدریج به گپ و گفت های دونفره صبحگاهی شان عادت کرده بود و از آن لذت می برد دیشب چطور گذشت قدری ساعت هشت زنگ زد و من را برای شام دعوت کرد ده نفر در سفارت کم و بیش خسته کننده بود بعدش همگی راهی مهمونی خانمی شدیم به اسم دوترومه میدونم منظورت کیه طرف آمریکاییه از اکتبر پول روکشهای توال دوژویی صندلی هاش رو نداده من هم شب خستهکننده ای داشتم تمام شب یک کارت هم نداشتم و عاقبت چهار پوند و ده شیلینگ کسر آوردم...
نویسنده:اولین وو
مترجم: سهیل سمی
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب مشتی خاک از سری کتابهای ادبی و داستانی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربهی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه میتواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیابترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل میگیرند، بیشک در ادامهی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.