گزیده ای از کتاب المت نشر آزرمیدخت فصل اول ما در تابستان به آنجا رسیدیم یعنی وقتی که تمام چشم اندازهای آن شکوفا شده و روزهای طولانی و گرم و نور خورشید ملایم بود من بدون پیراهن در آنجا پرسه میزدم و حسابی عرق می کردم آنقدر که هیچ آلودگی به تنم نمی ماند و کاملاً تمیز و پاک میشدم و از هوای شرجی و سنگین آنجا لذت می بردم در آن ماهها شانه های استخوانی امپر از کک و مک شد و آفتاب به آهستگی غروب می کرد و عصر گاهان قبل از آن که کاملا سیاه شوند و صبح دوباره سر بر آورد به رنگ ضربی در میآمدند خرگوش ها در میان مزارع جست و خیز میکردند و مواقعی که شانس می آوردیم و باد آرام گرفت و تپهها با گلهای مارچوبه پوشیده می شدند میتوانستیم یک خرگوش صحرایی ببینیم کشاورزان به جانوران موذی شلیک می کردند و ما خرگوش ها را برای غذایمان توی تله می انداختیم اما خرگوش های صحرایی را نه خرگوش صحرایی من نه او با خانواده اش در لانههای در سایه خطآهن زندگی میکرد به عبور قطار ها عادت کرده بود و وقتی او را دیدن تنها بود ولی مخفیانه بدون اینکه دیده شود یا صدایی از خود ایجاد کند از لانه بیرون آمده بود ترک کردن توله های خود در تابستان و جست و خیز کردن در میان مزارع برای موجودات مشابه او امری نادر بود او در جستجوی چیزی بود شاید به دنبال غذا یا جفت می گشت طوری جستجو می کرد انگار یک حیوان شکارچی بود انگار خرگوشی بود که فکر هایش را کرده و نظرش عوض شده و تصمیم گرفته بود به جای اینکه یک شکار باشد خودش بدود و شکار کند گویی خرگوشی بود که یک روز توسط روباهی دنبال شده بود و ناگهان توقف کرده و جهت خود را عوض کرده و به تعقیب روباه پرداخته بود دلیلش هر چه که بود او مانند خرگوش های دیگر نبود وقتی از جایش می دهید به سختی می توانستم او را ببینم اما وقتی برای لحظه ای توقف می کرد لومترها آنطرفتر ساکن ترین موجود روی زمین می شد ساکن تر از درختان بلوط و کاج ساکن تر از صخرهها و دکل های برق ساکن تر از ریل های راه آهن گویی کنترل زمین را به دست گرفته و آن را با خود به مرکز زمین متصل کرده بود و حتی ساکت ترین و بی آزارترین نشانه ها و علائم به طور بیداد گرانه و خشونت آمیزی به دور او می چرخیدند در حالی که تمام آنها تمام این چشم انداز به درون چشمان درشت کروی برآمده و کهربایی مکیده می شد و اگر این یک عروس افسانه بود پس سرزمینی هم که او بر آن پنجه میکشید یک سرزمین افسانه ای بود که چهره اش با چنگال درختان زخمی شده بود سرزمینی که زمانی جنگلی پر دار و درخت بوده و هنگامی که باد می وزید میتوانستید روح جنگل های کهن را احساس کنید خاک زنده آن با طبقات از هم گسیخته مانند آبشار پله پله سرازیر و پوسیده شده و بعد دوباره شکل میگرفت و از لایه های زیرین بیرون می آمد و زندگی خود را دوباره از سر میگرفت داستانهای مردان سبز رنگی که با چهرههای برگ سان و پاهایی از الوارهای گره دار از میان بیش ها نمایان می شدند صدای پارس سگ های نیمه گرسنه که له له زنان لاشه شکار را میزدند به گوش می رسید رابین هود و دار و دسته بی خانمان های لاغر و استخوانی اش سوت میزدند و کشتی میگرفتند و مانند پرندگان آزادی که شهر های زینتی آنان را ربوده بودند سور و ضیافت برپا میکردند جنگلی کهن که در رشته های باشکوه و عظیم از شمال تا جنوب گسترده شده بود
نویسنده: فیونا مازلی
مترجم: نوشین حیدری ثانی
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب علم نشر آزرمیدخت از سری کتابهای ادبی و داستانی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربهی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه میتواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعهکننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیابترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل میگیرند، بیشک در ادامهی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.