کتاب خالی بزرگ از مجموعه کتاب های انتشارات نگاه میباشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است: باورش نمی شود اینطور خر و پف کند مسعود آن هم در تختخواب یک آدم غریبه آن هم در آپارتمان کسی که یک هفته نیست تو مهمانی تورش کرده. نیلوفر سیاهی زیر چشم ها را پاک می کند و پنبه را با هدف دیگری بسکتبال طور میاندازد تو سطل آشغال حصیری کنار پرده قدی قرمز رنگ. این یعنی امروز رو شانس است. هر صبحی که پنبه نمیافتد تو بسکت بد می آورد کل روزش تا شب. روبدوشامبر می پوشد که بتواند پرده را بزند کنار و نور آفتاب ظهر پهن شود تو اتاق. از شش صبح که بابا رفت و یک روز بعدش که مسعود آمد تو اتاق تاریک تاریک است مثل شب. نور بعد از هفت ساعت تاریکی خیلی می چسبد. مسعود با دست پر موی که بالا می آورد و می گذارد رو چشمها به نور می گوید نیا تو. نیلوفر اما ملافه را از رو مسعود کنار می کشد و می گوید پاشو ناهار تا از گشنگی تلب نشدی. مسعود غلت می زند و ملافه را می کشد رو. کله اش را میکند تو بالش. با صدایی خفه می پرسد تا کی وقت داریم. نیلوفر از بیرون فریاد میزند. تا شب تا هر وقت بخواهی. مسعود بی خودی یک هویی بلند میشود. با چشمان بسته لبه ی تخت وی نشیند بهت گفتم تو بیا پیش من چه فرقی داشت. نیلوفر فریاد میزند ناهار. میز را میچیند یک جفت لیوان یک جفت بشقاب گود مناسب بیف استراگانف یک ظرف سالاد مخصوص سرآشپز که مزه اش زیر زبان همه هست حتی دشمنان نیلوفر ظرف پیرکس غذای اصلی با سیب زمینی هایی که روی آن میریزد و از سیب زمینی های رستوران اسکان هم ترد تر است و ماست سون کاله که گوجه و پیاز و گردو تو آن خرد کرده. میز دو نفره آماده است. مسعود پای میز می آید گرسنه. می بوسد اش مهربان عین شب مهمانی زیر رقص نور. موزیک روزهای نوجوانی نیلوفر که شروع شد بلند خواند و چرخید سمت مسعود. از همان چهارده پانزده سالگی هم می ترسید می ترسید یه روز با این همه غم برند و تنهاش بزارن. شهرام صولتی امروز اما دیگر این ترسها را ندارد و هم رنگ جماعت دهه ی شصتی شده. خوش به حالش. میتواند. گره حوله ی کلاهی را از پشت گردن زیر موهای نیمه خیسش باز می کند. میگوید سالاد را تست کن. منتظر واکنش مسعود است که از همان روز اول طور دیگری آمده جلو. مثل آن یکی های دیگر نبوده که حرف از عشق و عاشقی بزند و کام که گرفت رنگ عوض کند. همان شب مهمانی زیر گوشش رساند که هنوز فقط التهاب تن هاشان است. نگفت بهتر از تو ندیدهام نگفت دوست ات دارم. نگفت این ها را. دان نپاشید. هنوز هم رک است که می گوید نمک گیر و این حرفا. میخواهد مثل مسعود خودش باشد نه اینکه ادعای یک زن دیگر بودن را در آورد. اگر با سالاد کار راه می افتاد الان من اینجا خدمت شما نبودم. مسعود بی اعتنا به حرف نیلوفر نگاهش می کند موی خیس زن را دوست دارم. مخصوصاً اگر خرمایی باشد مثل موهای تو. این قدر تاب اش نده. بنشین بگذار غذا مان را بخوریم. نیلوفر میخندد سرخوش. اما انگار غمی راه سرخوشی را ببندد می نشیند روی صندلی پایه بلند. دوباره چهره اش شد یک زن دیگر بیاعتنا. درونش اما موشکاف مسعود. دل به خوش مزگی سالاد می بندد. بیشتر به کاهو هایی که گردو و پنیر ماسیده به شان. همین گردو و پنیر فوت کوزه گری ست. مسعود هم با دو قاشق سالاد گیر افتاده نمک گیر. میگوید می توانی رستوران بزنی. نیلوفر میخندد و نه قهقهه فقط لبخندی گرم و نه بی اعتنا از قضا با اعتنا به مردی که بعد از هم خوابی هم می بیندش. میخندد میستایدش حتی. مسعود بیف ها را کوچکتر از آن چه هست می کند و می گوید از خودت بگو. از کار و زندگی. تند تند می گوید از کاری که ندارد از مرگ مادر از بیمارستان سنت انتوئیز در جنوب لندن و روزهای آخر او از زمستانهای سرد و طولانی بعد یک هو یا اخرین حرف های مادر میافتد که این قدر از غم و غصه نگو برای این مرد ها که فرار کنند. به مسعود نگاه میکند. قیافه یک فراری را ندارد. رفته از آن سمت سالن دویست متری دستمال کاغذی بر دارد و از همان دور هم با دقت گوش می دهد.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتابهای مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم میسازد. معمولا هیچ گزینهای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمیتواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ بهخصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتابهای کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماههای پایانی سال برای بچههای کنکوری است. از طرفی با وجود شرایط کرونایی امروز شنیدن خبرهای تخفیفی اجناس بهصورت حضوری، میل به خرید را به خاطر خطر سلامتی، کاهش میدهد؛ اما در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتابهایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان میشود. بانک کتاب بیستک با تخفیفهای فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانشآموزان و کنکوریهای عزیز در شرایط ویژهی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانشآموزان عزیز رقم زده است.