بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

مهمان مامان نشر نی

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 10420 بازدید: 1,094 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: هوشنگ مرادی کرمانی انتشارات نی

کتاب مهمان مامان از مجموعه کتاب های انتشارات نی می باشد. در بخش ابتدایی کتاب آمده است: 
بهاره قرص‌ها و کپسول ها و شیشه های شربت را از پشت آینه شمعدان برداشت ریخت تو کیسه پلاستیکی. گوش تیز کرد. صدایی شنید صدای ماشین بود تو کوچه پیچید ایستاد. امیر آمدند. بدو برو درو باز کن. صدای مادر از تو اتاق پشتی آمد. نه نه نرو صبر کن. امیر گفت حالا چیکار کنم بروم یا نه. روی شیشه در اتاق روزنامه خیس کشید مادر دستپاچه بود و حرص میخورد از اتاق پشتی بیرون آمد پارچه های توری دستش بود صبر کن خودشان در میزنم خدا کنه زود نیاد از بابات آن که هنوز خبری نیست کی بوده تلفن زده به کارخانه شان که هر کاری دارد زمین بگذارد و بیاید این مرد چقدر.... صدای در خانه آمد کسی در میزد. بهار گفت دیدی خودشان هستند برو امیر. روزنامه های خیس را مچاله نکن نریز دم در برو. ما در بین بغض و دلواپسی گفت. نه نه خدا نکند خودشان باشند شاید پدرتان است. اگر بابا بود کلید داشت در نمیزد. باز صدای در آمد بهار گفت اگر ما نرویم در را باز کنیم صدیقه می‌رود و در را باز می‌کند او نرود یکی دیگر از همسایه ها می رود. بیجا می کنند به همه شان سپردم که من مهمان دارم و خودمان می خواهیم در را باز کنیم. با صدای در آمد تق تق. مادر مادر و گیج به در نگاه کرد. پاهام قوت ندارد بروم دم در ای خدا خودشان نباشند اگر باشند با این وضع و حال و اتاق ریخته و پاشیده با این سر و لباسم چه کار کنم. اتاق جمع و جور است سر و لباست هم که بد نیست تو چقدر وسواس داری مامان وای به وقتی که مامانم مهمان داشته باشد. صدای پایی توی حیاط آمد. مامان صدیقه دارد می‌رود در را باز کند. مادر دوید انقدر دستپاچه بود پایش پیچ خورد و نزدیک بود از پله های جلوی اتاق بیفتد اتاق از کف حیاط دو تا پله می خورد. مادر داوید صدیقه پا به ماه و سنگین بود نمی توانست تند برود مادر پرید و از او جلو زد امیر خندید. ببین مامان که همش می نالد و ضعف دارد چه زرنگ شده. خدا میداند امروز با این مهمانش چه می خواهد بکند صدیقه از میانه راه برگشت. مادر پشت در ایستاد و روسری اش را درست کرد آب دهانش را قورت داد نگاهی به پیراهن تازه پوشیده انداخت و با دست لرزان یواش در را باز کرد یکهو جا خورد. شما یید خانم اخوان ترسیدم فکر کردم مهمان ها هستند پسر خواهرم و عروس تازه اش می خواهند بیایند خانه ما آن هم برای اولین بار شنیدند من مریضم می‌آیند احوالپرسی ده دقیقه میشینند می‌روند از ظهر که شنیدم می خوام بیان خودم را کشتم ببین این حیاط را کردم مثل دسته گل. کوچه را هم که آب و جارو کردی حالا اگه اهل کوچه بگذارند چند ساعتی تمیز بماند خوب است بچه ها که کمکت میکنند. یک ساعت پیش آمدند مثلا روز پنجشنبه است و زودتر از مدرسه آمدن حالا هم که آمدند بهار خانوم چپ و راست ایراد می‌گیرد این چیه این جا گذاشتی آنچه که می خواهی بگذاری سر تاقچه. امیر هم که از این اتاق می رود تو آن اتاق و هی می گوید چی بخورم مامان. امان از شکم این بچه من هم می گویم. هر چه بابا جانتان خریده بخورید.
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت میکند. بانک کتاب بیستک امکان خرید اینترنتی کتاب‌های مختلف را با ۲۰ تا ۵۰ درصد تخفیف و ارسال رایگان فراهم می‌سازد. معمولا هیچ گزینه‌ای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف، نمی‌تواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد؛ به‌خصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتاب‌های کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماه‌های پایانی سال برای بچه‌های کنکوری است. در چنین وضعیتی نقش پُررنگ بانک کتاب‌هایی همچون بانک کتاب بیستک، بسیار نمایان می‌شود. بانک کتاب بیستک با تخفیف‌های فراوان و تنوع محصولات در جهت ایجاد آرامش برای دانش‌آموزان و کنکوری‌های عزیز در شرایط ویژه‌ی روزهای پایانی پاییز، زمستان خوبی را برای دانش‌آموزان عزیز رقم زده است.