تاریخ پیاز نشر هشت

گزیده ای از کتاب ادبی تاریخ پیاز نشر هشت... کوچ ما پیوندی دارد به این ستاره گفتم با خرش و خار بوته هایش با فندک در خیابان راه افتاده و روبالشتی بی گناهی که می‌تواند... در ادامه زندگی... و خواب در مواقع اضطراری گلدانی که روسری به سر نکرده می آید به کوچه به ابر های دست دوم به میزهای مذاکره من و تو... به ماندن در جنگل یا خواب در مواقع اضطراری... بازرگان با محبت خواهد آمد دست بر پشت الاغ سوار بر روبالشتی های سحرآمیز و ساقه ی ناتوانی را نشان خواهد داد همه تماس می‌گیرند که داستان زندگی شان را با من بگویند آن وقت سوار بر الاغ های سحر آمیزی که از بازرگان ریزنقش تر های جنگل ناشناخته... سم برای آفت محصولات و جلودار سفیدی برای بیرق کاروان مان کوچ‌کردیم ادامه زندگی در مسیر بود... خواب در مواقع اضطراری و خاطره ها و عکس ها از کیسه ها می ریختند و ما می رفتن ها بادها می‌بردند ها کسی نمی فهمیدند ها بیرق ها سفیدندها... از آن پس  دلایل کوچ ما بر تمام سیفون ها نوشته می‌شد دو فروردین نود و یک چه ربطی داشت چه کسی افق را چسبانده ته بشکه در آن پسین... که زیر پوش همه ی ما گم شده بود چه را در آژانس املاک فروختی چه را که تمامی ماشین ها پس پس رفتند و در سرخی آن ور زمین پرت شدند چه کسی چه را اینها می تواند افکار قرمز شاعری باشد که حقوق بازنشستگی اش را سیزده روز پیش دریافت نکرده و البته باید دریافت کنیم... در آفتاب چه می‌درخشد قرمز است آن پنجره را هنوز نگه داشته ای رو به افق... در اولین دیدار در سرخ می بارد نخلستان آفتابه های قرمزی با خانواده به گردش آمده بودند ما می خواستیم به راز آنها پی ببریم... آیا آنگاه که ندا می رفت و ما داد زدیم کجا آن گل نسبتن سرخ چرا میبرد که ما پرپر شدنش را در روزنامه دیدیم... آن پرت شدن یواشکی در نیمرو... ز... عاشقانه های در آشپزخانه... گوجه‌فرنگی شدن ما... یا هنگام تعمیر یک پل قدیمی در روسیه... می توانید مقداری نقش فلفل را بازی کنید در آخر اضافه می‌شود که قایقی که خندیده لنگ به لنگ دراز کشیده و تخمه می شکند در غروب اسکله از اولش قایقی نبوده که خندیده در غروب اسکله و تخمه می شکند لنگ به لنگ پنجم اسفند نود و یک چه وسیله ای آیا شما کاربرد عجیب تری از این وسیله سراغ دارید که چگونه لانکروز از چشمانمان ناپدید شد به خانه برگشتم به کلاغی عین خوشبخت باشید و چای بنوشید من می نشینم تا برگردید آذوقه عین و کلاغی عین همینجا... درخت تناور حیاط و اتو کشیدن هر صبح فکر می‌کنم شما کسی را در کافه ای دیده ای که فراموش نمی شود خب بهتر است عصر تنها باشی و برای فردا صبح باد لاستیک ها را چک کنی هجده دی نود جزئیات کوچک لاستیکی که در عین حال به تخمگذاری پرستویی کوچکی کمک می کند به سراغ یخچال رفته و عشق به... من شب‌ها به رفتن به فکر می‌کردم و روزها به نماندن می‌توان فرض کرد دستهایی که به تنهایی... پاهایی به کمک هم اکنون گذر ما از پل دوستان با کف زدن ماهی ها همراه خواهد بود در روستایی با چیزهای مهربان مادر مهربان که روی بخاری و بخار میشود عشق به در یخچال سراغ مرا کمربندهایی که لزومن فصل خاصی را بازگو نمی کنند می توان فرض رفتن را با یک بستنی تابستانی تابستانی ادغام کرد شانزدهم اردیبهشت ماه نود و یک ریل ۱۴ اتفاقی که غروب قلب غمگین ما را به در میکشد از مشتی پوست و استخوان کی می افتد
نویسنده: یونس معروف نژاد
 بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب تاریخ پیاز نشر هشت از سری کتاب های ادبی و داستانی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.