بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

بی نظیر نشر علی

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 10706 بازدید: 1,022 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: سها مرادی انتشارات علی

گزیده ای از کتاب بی نظیر نشر علی: صدای شرشر بارونی که بی وقفه از صبح می بارید تنها چیزی بود که سکوت پانسیون رو به هم می‌ریزد عصر دلگیر جمعه و بارونی که میباره همه رو در مغز گوشه انداخته بود همانطور که در مرد دراز کشیده بودند به صورت غمگین بی تا که روی تختش طاق باز به سقف زل زده بود خیره شدم از وقتی ورم بینی اش خوابیده بود صورتش خوشگل تر به نظر می رسید نفسهای آرومی می کشید و بازدم شرو از سوراخ‌های بینی اش بیرون می داد معلوم بود از چیزی ناراحت است از صبح که برگشت حال درستی نداشت گفته بود امشب میاد اما صبح با اومدنش کمی شوکه شدیم اولش خوشحالمون کرد ولی وقتی دیدیم خیلی بی دل و دماغه حالمون گرفته شد دستمالی از بالای سرم به طرف او پرتاب شد و بی اختیار سرمو بلند کرده و به بالا نگاه کردن رشته نگاه بیتا هم پاره شد و به سمت الی برگشت زیاد بهش فکر نکن یا خودش میاد یا خبرش به پهلو و رو به ما غلت زد و با صدای پر حسرتی گفت دیگه نه خودش میاد نه خبرش قبل از اینکه حرفی بزنم الی با پرش از روی تختش پایین پرید باید حدس می زدم زودباش بنال ببینم چی شده ونداد رو دیدی اصلا مگه قرار نبود تو شب برگردیم باز هم آه کشید بی اختیار از جا بلند شدن و همزمان با الی به سمتش رفتم اشکهای یکباره اش دلم رو ریش کرد سرجایش مچاله شد دو طرفش نشستیم و الی اشکای رو پاک کرد قربونت برم چیشده چیزی بهت گفت سرشو به نشانه منفی تکون داد و با هق هق گفت عموم میخواد براش زن بگیره گفتم خوب شاید تو رو براش کاندید کردن بازهم سرش رو تکون داد و با این کارش موهای کوتاه و لختش به قشنگی کنار صورتش رقصید نه دختر یکی از دوستاشو براش انتخاب کرده خوب نظر ونداد چیه میگه از جنس زن بدش میاد و به عموم گفت که راحتش بذارن و دست از سرش بر دارن الی گفت وا مگه میشه شاید مشکل داره بیتا دست از گریه برداشت و به الی نگاه کرد یعنی چه مشکلی الی شونه ای بالا انداخت چه می دونم شاید از ایناس که از همجنس خودشون... و هنوز حرفش تموم نشده بود که بیتا بالشت رو محکم توی سرش کوبید بیشعور من احمقو باش با کی دارم درد دل می کنم به زور جلوی خنده ام رو گرفتم میدونستم خندیدن برابر با بالشت خوردن برای همین خندم و قورت دادم و گفتم شاید از دختری کینه داره که این حرف زده بیتا خیره نگام کرد جمله ام رو کامل کردم بهادر یه دوستی داشت که تو دوران نوجوانی از دختر همسایه شون خوشش میومد و دختر هم به ظاهر اونو دوست داشته اما وقتی پسره میره سربازی اونم با اولین خواستگار پولدارش ازدواج میکنه و دوست بهادر هم از هرچی دختر بدش میاد و هنوز مجرد مونده بیتا متفکرانه سرش رو تکون داد تا جایی که میدونم هیچ وقت هیچ زن یا دختری تو زندگیش نبوده برخوردش با دخترای فامیل تون چطوره با همه جور برخورد میکنه یعنی هیچ کدومو تحویل نمیگیره که باهاشون حرف بزنه فقط در حد سلام و علیک با تو چطوری برخورد میکنه بیتا آهی کشید مثل بقیه این بار الی ضربه به سر او زد پس احمق تو دل تو به چیه این یارو خوش کردی یه جوری ونداد پنداد میکرد گفتم پسره براش غش و ضعف میکنه اشکای بیتا دوباره جاری شد...
نویسنده: سها مرادی
 بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب بی نظیر نشر علی از سری کتاب‌های ادبی و داستانی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.