پاسخ برگ بیستک
بزودی
نویسندگان: ایوان تورگنیف و فیودور داستایفسکی و مترجم: سروش حبیبی انتشارات فرهنگ معاصر
عنوان: خرید کتاب عشق اول و دو داستان دیگر انتشارات فرهنگ معاصر
کتاب عشق اول و دو داستان دیگر از مجموعه کتاب های انتشارات فرهنگ معاصر می باشد که در بخش ابتدایی کتاب این چنین آمده است. چند کلمه درباره این داستان. این داستان از جوانی خود تور گنیف مایه می گیرد. نویسنده ماجرای اولین دلدادگی خود را به صورت داستان پرداخته است. دختری که در داستان زیناییدا نام دارد در حقیقت یکاترینا لوونا شاخوفسکایا نام داشته است و پرنسسی بوده است بی چیز. این پرنسس یکاترینا لوونا طبع شعر داشته و سروده های خود را منتشر می کرده است. معشوق و نیز به راستی پدر تورگنیف بوده است که حقیقتاً مردی بسیار جذاب بوده و با همسرش که مادر تورگنیف باشد و از خودش مسن تر اما بسیار ثروتمند بوده به طمع تمولش ازدواج کرده است. رابطه عاشقانه پدر تورگنیف با یکاترینا لوونا البته از نظر او پنهان مانده و اسباب خشم بسیار او بوده است. در نامه‌ای به پسرش می نویسد. این زن شرور و بدنهاد برای پدرش شعر می نوشت. من در تایید این حرف هایم درباره نانجیبی ها و سیاه کاری های و مدارک کتبی دارم... خواهش می کنم اسم او را در حضور من نبری.... این زن شرور یک سال بعد از مرگ پدر تورگنیف در پترزبورگ ازدواج کردن ماه بعد از ازدواج از دنیا رفت. تورگنیف در نامه‌ای به خانم آستروفسکی نوشته است.... به من انتقاد می کنند که پدر جوانک داستان بیش از اندازه به پدر خودم شباهت دارد. ولی من دلیلی برای کتمان حقیقت نمی بینم. پدرم به راستی زیبا بود و من در ستودن زیبایی و اکراهی ندارم زیرا خودم هیچ شباهتی به او ندارم. من بیشتر به مادرم شبیهم. او به آسانی هرچه را که میخواست خاصه بانوان جوان و زیبا را مجذوب خود می کرد. و شوهر مهربان این بود و به امور خانواده تنهایی نداشت... تورگنیف این داستان را چنان که عادت داشت برای جمعی از دوستان خود از ناشران و نویسندگان خواند. در نامه‌ای به فت شاعر معروف روس مینویسد.... داستان را برای جمعی از دوستان ازجمله آستروفسکی و آننکف و دروژینین و مایکف... خواندم. گنچاروف دیر آمد بعد از آنکه داستان به آخر رسیده بود. همه آن را پسندیدند به تذکرات کوچکی دادند... اما بعضی از منتقدان البته پس از ستودن هنر داستان پردازی نویسنده و تحلیل زیبا و ظریف عشق یک نوجوان و توصیف احوال زیناییدا از او گرفته اند که نویسنده به مسائل بزرگ سیاسی و اجتماعی روز روسیه کاری نداشته است و هیچ یک از اشخاص داستان نیست که خواننده را به راستی مجذوب همت و حمیت انسانی خود کند و بر دل اثری بگذارد یا از حیث اخلاقی درخشان باشد. با این همه این داستان از آثار معروف تورگنیف به شمار می‌رود. مدتی بود که مهمانان رفته بودند ساعت زنگ نیم بعد از نیمه شب را نواخت. جز میزبان و سرگی نیکالایویچ و ولادیمیر پتروویچ کسی در اتاق نمانده بود. میزبان زنگ زد و دستور داد که بقایای شان را جمع کنند. فقط در صندلی راحتی اش لم داد و سیگار برگی روشن کرد و گفت خوب پس قرار شد که هر یک از ما داستان اولین دلباختگی اش را تعریف کند. سرگی نیکلایویچ اول نوبت شماست. سرگی نیکلایویچ که مردی فربه بود و صورتی تپل و موی زرینه داشت اول نگاهی به میزبان کرد و بعد به سقف چشم دوخت و عاقبت گفت. راستش این است که من عشق اولی نداشتم دلباختگی مرا از دومی شروع کردم. یعنی چه. چطور. خیلی ساده ۱۸ سالم بود که اول بار می کشیدم دل دوشیزه بسیار فریبنده ای را به دست آورم. اما تلاشم طوری بود که انگار این حال برایم تازگی ندارد. بعدها هم که در جلب محبت دوشیزگان دیگری پوشیدن همین احساس را داشتم. حقیقت این بود که اول بار در شش سالگی عاشق پرستارم شده بودم. ولی خب این صحبت مال خیلی وقت پیش است. جزئیات این نخستین دلدادگی از یادم رفته است. تازه اگر هم جزئی از آن را بتوانم به خاطر بیاورم چیزی نیست که باب طبع کسی باشد.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم مي‌سازد. معمولا هيچ گزينه‌اي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نمي‌تواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ به‌خصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتاب‌کمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماه‌هاي پاياني سال براي بچه‌هاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتاب‌هايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان مي‌شود. بانک کتاب بيستک با تخفيف‌هاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانش‌آموزان و کنکوري‌هاي عزيز شرايط ويژه‌رقم زده است.
