بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

خون سخن نمی گوید نشر دنیای نو

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 12511 بازدید: 1,994 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: ناظم حکمت و مترجم: ایرج نوبخت - انتشارات دنیای نو

عنوان: خرید کتاب خون سخن نمی گوید انتشارات دنیای نو
 کتاب خون سخن نمی گوید از مجموعه کتاب‌های انتشارات دنیای نو می باشد که در بخش ابتدایی کتاب این چنین آمده است. قسمت یکم زنی که از نزدیکی دکان بقالی درآمد و کلامی از استاد گاوور جمال. اینجا یک مدرسه است دیوار هایش را چون حصار قلعه ساخته‌اند تا کسی نتواند وارد آنجا شود و پنجره هایش را میده های آهنین کلفت زده‌اند تا کسی نتواند از آنجا خارج شود یک چنین مدرسه‌ای... اینجا روزها مدرسه مترو کرد و چون در مدرسه درخت اینیستا پرنده ای شاخه هایش بنشیند بچه‌های محل شیشه های این مدرسه خالی را نشانه کرده‌اند نشانه کرده‌اند و بر زمین ریختند و بدین سان گذرگاهی به وجود آمده است که در تاریکی محل می‌درخشد. روستا نوری از این گذرگاه گذشت و به محله خودشان پیچید محله روستا نوری شباهتی به محله مدرسه دارن دارد پشت به تپه‌های دارد و رو به رویش باز و گسترده و مشرف به دریا از آن گذشته در این مرحله دیوارهای بلند و حصار مانند مدرسه‌ای نیست تا جلوی بادی را بگیرد که در آنجا همواره چون نهر های نامرئی جاری است. کسی که بیمار باشد نباید قبل از بستن دکمه های کت شلوار در این محل بشود که همواره در آن باد های افسارگسیخته تاخت و تاز می کند. روستا نوری هم همین کار را کرد گلو درد وحشتناکی داشت وقتی که باد خشن محل اش مثل چاقو به سینه و خورد به نظرش رسید که انگار در جایی از تنش رنگ کلفتی پاره شد چون که تمام خون زیر پوست شب داغی مزینان سربی که تازه ذوبش کرده باشند به طرف سرش راه افتاد. روستا نوری ۲۵ ساله بود اما چهار سال پیش همان سالی که مشروطه اعلام شد به چشم راستش براده آهن پرید و آن چشم کور شد وقتی از مدرسه صنعتی و قاتل عدم صلاحیت جسمی بیرونش کردند خانه یک طبقه ای را که مادرش در ساری گوزل داشت گروه مغازه ای باز کرد و چون بر سر در مغازه تابلویی زده بود که تعمیرگاه کلیه آلات و ادوات مکانیکی بهشت استان نوری میگفتند. اوستا جماعت اگر با گلو دردی که لحظه به لحظه بیشتر می شود و یا بدنی که توش ثانیه به ثانیه بالا می رود تا در معرض باد شدید و افسارگسیخته هم قرار بگیرد با زن باید خودش را از تک و تا بیاندازد و اوستا نوری هم همین کار را کرد آهسته و با وقار انگار که هیچ کسالتی ندارد راست راست راه می رفت. جلوی مغازه بقالی محله یک لحظه ایستاد و درست در همین لحظه در ای که در همسایگی مغازه بقالی بود باز شد و زن جوان چادر و سریع بیرون آمد اوستا خودش را به طرف در مغازه کشید اما باز هم درست در همین لحظه مردی در حالی که به اوستات نمیزد از مغازه به کوچه پرید. رنج و بلا بود و مرد پشت سرش مردی که از بقالی بیرون پریده بود به زنی که از در همسایگی مغازه درآمده بود رسید و به سرعت گوشه چادر زنک را که در باد تکان میخورد گرفت آهسته چیزی در گوشش زمزمه کرد و از کنارش گذشت.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب‌ کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم مي‌سازد. معمولا هيچ گزينه‌اي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نمي‌تواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ به‌خصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتاب‌کمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماه‌هاي پاياني سال براي بچه‌هاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتاب‌هايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان مي‌شود. بانک کتاب بيستک با تخفيف‌هاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانش‌آموزان و کنکوري‌هاي عزيز شرايط ويژه‌رقم زده است.