بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

شرم نشر ثالث

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 6891 بازدید: 1,086 بار وضعیت: موجود نیست

کتاب شرم انتشارات ثالث

گزیده ای از کتاب شرم نشر ثالث پیرمردها انسانهای جالبی هستند مشاور چهار دست و پا میرود زیر میز به زور خودش را توی آن جای تنگ چوبی جا می دهد دست چپش را تا جایی که می‌تواند دراز می‌کند سر انگشت هایش را می رساند به دوشاخه پنکه مفصل کتفش درد میگیرد و ماهیچه هایش را باز هم کش می آورد سر انگشت هایش می لرزند سینش روی زمین می خوابد و دست آخر دوشاخ را توی صراحی سیاه فرو می‌کند بعد خودش را بیرون می‌کشد و غبار زانوها و پیراهنش را می تکاند و موهای درهم ریخته اش را با انگشت ها شانه میزند رو به زن جوان و سبزه می‌گوید کجا بودیم اول کند و بعد تندتر دور برمی دارد تموم شد تقریباً مشاور دست هایش را روی میز می گذارد و لبخند می‌زند و می‌گوید خوب است تا فردا زن اشک‌هایش را پاک میکند و بلند می شود مشاور چشم می دوزد به سالن انتظار همه صندلی‌های سالن به جز همین که پیرمرد رویش نشسته بود خالی اند کت و شلوار فیلی رنگ مرتبی پوشیده است دست های نرم و بی مویش از سفیدی برق می‌زنند زیر آفتابی که از پنجره بزرگ و نورگیر می‌تابد چرت می زند یک چمدان کوچک سفری هم کنار پایش گذاشته است مشاوره یک لحظه فکر می‌کند پیرمرد همانجا مرده است پیرمرد کم‌کم به یک طرف کج میشود درست مثل مرده ای که میخواهد روی زمین بیفتد انگار باد خنک بر چادر زن می خورد به صورت پیرمرد چون توی خواب صورتش را می‌چرخاند سمت باد چادر و نفسی عمیق و صدادار می‌کشد بعد بیدار می شود با چشم های خاکستری اش حرکت باسن زن را دنبال میکند زن که بیرون می رود می گوید عجب دلاوری ور نفس راحتی می کشد پیرمرد سرحال و قبراق پا می‌گذارد توی اتاق روی راحتی سبز و کهنه کنار میز می‌نشیند گودی بالای کلاه لبه دانش را فشار میدهد از سر بر می دارد و با وسواس روی زانوها می گذارد مشاوره می گوید من در خدمتم پیرمرد می‌گویند تیر میزنه از اینجا تا همینجا و با انگشت مسیر قوزک پا تا کمرش را نشان می‌دهد بعد از اینجا تا اینجا انگشتش را از کمر تا جناغ سینه بالا می آورد همینجا صبر می کند دستش را می گذارد روی سینه اینجا از اینجا فرو میره و نوک انگشت دراز و لاغرش را روی سینه فشار میدهد مشاور می‌گوید به کجا فرو میره به همه جان مشاور لب هایش را غنچه می کند و سر تکان می دهد من مشاوران پدر جان بعد از گوشم در میاد از گوشتون درد در میاد وره با حالتی از همدلی سر تکان می‌دهد پیرمرد می‌گوید از اینجا تا آنجا و سقف را نشان می دهد من مشاورم پدر من هم فشانجردی ام و دستش را دراز می کند مشاوره با دهان باز باهاش دست می دهد و بعد می گوید مشاوران یعنی پزشک نیستم مطب دکتر خلیقی قبلا اینجا بود شما مشورت میدی بله مشاورم درد از گوشتون در میاد بله میبینینش ها تا سقف میره چند وقته درد رو میبینی پدر جان از طفولیت می‌دیدم مسافر نفس راحتی کشید پس مسئله نیست دکتر فتح دو تا چهارراه بالاتر عجم بله شما مشورت میدی بله احسنت پیرمرد با کلاه خودش را باد می زند و در و دیوار را برانداز می کند می گوید از چه مورد همه چی مشکلات عجب بله دکتر رفته دو تا چهار راه بالاتر بله دوره دو تا چهار راه بالاتره پیرمرد می گوید نگاه و زانویش را بالا می‌آورد و خم و راست می‌کند مثل لولای در کل روغن نداره ابروهایش را بالا می اندازد و زانو را تکان میدهد نگاه مشاور می‌گوید خوب استراحت کنیم همینجا بعد برین مطب تا دو باز هم اینجا استراحت کنید نگاه دیدم دیگه تکونش ندین شما مشاوری بله پدر جان شما تشریف ببرین روی صندلی بیرون بشینید لطفاً بفرمایید بیرون از چی مشورت میدی شما مشاور لب می چیند و دستش را روی پیشانی می گذارد از لای انگشت ها به پیرمرد نگاه می کند که با چشم های خاکستری کمرنگ اش بهش زل زده است
 نویسنده: سید وحید افتخارزاده
 بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب ادبی شرم نشر ثالث را به شما توصیه می کند
گاهي اوقات تجربه‌ي يک بار خريد از بانک کتابي با مزاياي ويژه مي‌تواند مسبب عادت هميشگي براي ساير خريدهاي اينترنتي شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتي از نوع کمياب‌ترين آن به بانک کتاب بيستک، در کمترين مدت، سفارشات را درِ منزل تحويل مي‌گيرند، بي‌شک در ادامه‌ي راه خريد خود، بانک کتاب بيستک را به فراموشي نخواهند سپرد.گاهي اوقات تجربه‌ي يک بار خريد از بانک کتابي با مزاياي ويژه مي‌تواند مسبب عادت هميشگي براي ساير خريدهاي اينترنتي شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتي از نوع کمياب‌ترين آن به بانک کتاب بيستک، در کمترين مدت، سفارشات را درِ منزل تحويل مي‌گيرند، بي‌شک در ادامه‌ي راه خريد خود، بانک کتاب بيستک را به فراموشي نخواهند سپرد.