بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

آونگان نشر مایا

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 8060 بازدید: 1,018 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: فاطمه عبدلی بهنویی انتشارات مایا

گزیده ای از کتاب آونگان نشر مایا برون ز خویش کجا میروی جهان خالیست بیدل دهلوی رفتم پی قطار تا حال رفتن داشته باشم رفتن و هیچگاه برنگشتن ریل بی‌پایان بود اتوبوس نبود که آن پشیمانی پیاده شویم و جاده را برگردید برای بازگشت باید چشم به راه می ماندیم تا ایستگاه و راه آهن ای دیگر شاید وقت می زد و از نرفتن پشیمان می شدیم خیال خام قطار قسمت نشد نمره عطا را گرفتم مانعی نیست با اتوبوس بیا نخواستم با علیرضا بد کنم بی‌خبر بدون کلام رهایش کنم روان بود پایش باز شود پزشکی قانونی پیش جنازه های غریبه خواستم یادداشت بنویسم نوار پر کنند تا بی سر و همدوش به نشود بی هوا نکردم نشد و تنها نگذاشت نه نیاوردن تنها چشیدن که بد بودن چقدر از خوب بودن سخت تر است ابرها لولیده درهم آسمان به کبودی رفت میدان و آدم‌ها به کفایت رقت بار چه بدتر که باران هم زد راننده کرایه را دوبرابر گرفت دوید تا ماشین بیاورد پیش پایان تا موش آب کشیده نشوم آنی درسته تاکسی‌ها گم و گور شد اصلش ترسید کرایه از چنگش برود توفیری هم نداشت خودم سرتاپا گلی بودن مرادم سرخوش کردن علیرضا بود رها کردنش از شر خودم به سر و رویم دست هم نمی زدم چه برسد به آراویرا هیکلم بی ریخت از زایمان پیوستن به استخوان‌ها زار میزد تنم گم می‌شد میان انگشتهایش بدن دست هایش را پر نمی کرد عروسک را خواباندند خودش از عکس بسته هم قشنگ تر شاداب و زنده تر شناسنامه چسبیده به تنش نام خای یعنی جنگل زرورق از دورش باز کردم بوی کاج زد توی دماغ سفارش خودم تافته و یشمی روی پوستش خوابیده سر آستین ها گیپور و زیتونی همه دوخته به قواره هاش آب رد گذاشت روی سیاهی ستون ها مارپیچ شیارها را گرفته و بررسی به آسفالت زمین را گل برداشت خاک و آب نبود دوده بود و کثافت توی تاریکی هم به چشم می‌آمد چرخها و گند نفس نگذاشت دلم هم خورد از سر در راه‌آهن پیش پایم به زور روشن شد توی کورسوی چراغ ها باد قایم کوبید به میله ها پرچم ها پلو خوردند پر صدا از جا در آمده اند و زدند فرق سر آدم ها تنها من خواستم زودتر از آنجا بکنم چشمم به رخت میدان نیفتد گوشم پر نشود از بوق و قژقژ کلاژ هیچکس خیالش نبود هیچ کس به آن داد گوش چسباندن به تن خای آوای هیچ پیچید توی سرم موهایش را دادم بالا تا زیر گردنش را نخورد شرابی گیسش مصنوعی زد زیادی براق شد کنار مخمل رو انداز دست انداختم زیر گودی کمرش به پهلو چرخاندم پلک زد از مژه هایش یاد شعر ها افتادم انحنای پهلو را با ساق و بازویش پر کردم بندینک ها را باز کردم با نوک انگشت برای نافش گلبرگ کشیدم سر چرخاند پیش گونه ام به نجوا شمرده خیلی بیشعوری جا خوردن نداشت حرف تازه ای نبود تنها خواستم بدانم از کجا فهمیده توی آن چند دقیقه ساک را هل دادم تا جا باز شود هیکلم را کشیدم تو تنم چسبید به چرم صندلی یله دادم روی ساک جایی که خیابان پر از آدم هرجا سر چرخاندم قیافه‌ی پیش چشمم آمد...
نویسنده: فاطمه عبدلی بهنویی 
بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب آونگان نشر مایا از سری کتاب‌های ادبی و داستانی به شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.