بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

نیوکاسل نشر روزنه

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 8967 بازدید: 959 بار وضعیت: موجود نیست

مولف آرش محمودی انتشارات روزنه

عنوان: خرید کتاب نیوکاسل انتشارات روزنه
 کتاب نیوکاسل از مجموعه کتابهای انتشارات روزنه می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است. ما روی تیغه دیوار نشسته بودیم بالاتر از همه سر صبح بود عدس فروش‌های دوره‌گرد خبر داده بودند که بالای تپه قرار است مراسم اجرا شود از هشت صبح مردم رفته بودند در خیابان اصلی و جا گرفته بودند. پلیس ها و کلاه قرمز ها رو خر پشت خانه های مشرف منبع آب نگهبانی می‌دادند آن طرف خیابان کنار دیواره های سیمانی و خیس خورده مخزن آب نقشه ی پارکی را ریخته بودند و چند تا درختچه و نهال هم کاشته بودند آنجا. دور تا دور زمین فوتبال چسبیده به پارک سرباز های تفنگ به دست ایستاده بودند و تکان نمی خوردند. همه سوک ها را بسته بودند. وسط زمین خاکی جرثقیل غول پیکر جا گیر کرده بودند که اهرم مشکی و قرمز ش و علم شده بود و رشته سیمی ازش آویزان بود. جمعیت آنقدر زیاد شده بود که معمولا مجبور شده بودند دو طرف خیابان اصلی را از جم خانه و کوچه ثبت ببندند. روز جمعه بود بچه های محل با خودشان تخمه سنقری بو داده آورده بودند که مشغولیاتی باشد برای قبل از اجرا. پیرزنها ذکر می‌گفتند و پیرمردها سرفه می‌زدم و دود می‌کردند. یکی دو ساعتی گذشته بود و هیچ خبری نبود من و لطیف و احمد و مختار و چند نفر دیگر از بچه‌ها مثل سیاه کارتهایی که غیر تیغ آفتاب بال شوره می‌گیرند به خط نشسته بودیم رو پشت بام و گوش میدادیم به حرفای مردم. هیچکدام از ما نمی دانست این مراسم که ازش حرف میزنند چه جور برنامه‌ای است. تا اینکه کریم از میان شلوغی ها پیدایش شد و خودش را کشید بالای دیوار. یکی دو سال از من بزرگتر بود یک ور پیرهنش باد کرده بود دستور برد زیر پیراهنش و کفتر سینه سیاه ای را بیرون کشید. کفتر بال میزد و تقلا می‌کرد از چنگ کریم بیرون بپرد اما کلش به عقب می‌رود و بی اختیار کج و یک وری می شد بعد خیره میماند به یک نقطه. کریم یک دستی کفتر را گرفت رو به مردم و گفت پسر جمعیت را ببین. احمد گفت این بیچاره که نیوکاسل دارد. کریم گفت اگر نیوکاسل نداشت الان اینجا نبود. احمد گفت از کجا تورش کردی. کریم گفت پشت منبع ها بود. بال های کفتر را کشید و چند قدم رو به دیوار رفت گفت مختار به آقات میگی بفروشدش. مختار گفت آقام از اینها نمی‌فروشد می‌گوید نیوکاسل واگیردارد قر می افتد تو بقیه کفترها. گفتم من شنیدم آدم دست به کفترهای گیج بزند خودش هم گیج می شود. کریم گفت چرت و پرت است من تا حالا هزار تا از این ها را کباب کردم هیچی هم نشده بیا. دست به کمر ایستاد روبروم.بانک کتاب بيستک شما را به خواندن اين کتاب دعوت ميکند. بيستک کتاب امکان خريد اينترنتي کتاب‌ کمک درسي و کتاب هاي عمومي رمان و داستان را با تخفيف و ارسال رايگان فراهم مي‌سازد. معمولا هيچ گزينه‌اي در کنار کيفيت کالاي اجناس يک فروشگاه به جز تخفيف، نمي‌تواند سيلي از مشتريان را به سوي خود به راه بياندازد؛ به‌خصوص اگر اين تخفيف مربوط به فعاليت خريد و فروش کتاب‌کمک درسي و کنکوري باشد که نياز مبرم اين ماه‌هاي پاياني سال براي بچه‌هاي کنکوري است. در چنين وضعيتي نقش پُررنگ بانک کتاب‌هايي همچون بانک کتاب بيستک، بسيار نمايان مي‌شود. بانک کتاب بيستک با تخفيف‌هاي فراوان و تنوع محصولات در جهت ايجاد آرامش براي دانش‌آموزان و کنکوري‌هاي عزيز شرايط ويژه‌رقم زده است.