بانک کتاب بیستک - فروش کتاب های کمک درسی

بیستک

پیشنهاد بیستک کتاب

محصولات مشابه

نقاش سکوت نشر خزه

دسته: ادبیات و داستانی کد کالا: 9126 بازدید: 990 بار وضعیت: موجود نیست

نویسنده: الکس میکلیدس و ترجمه: سامان شهرکی انتشارات خزه

گزیده ای از کتاب ادبی نقاش سکوت نشر خزه... باد سرد ژانویه تا گروو دنبالم کرد در امتداد جاده درختان خوشگل مثل اسکلت قد علم کرده بودند سازمان سفید رنگ بود و سنگین با برفی که نمی بارید جلو در ورودی ایستادم و پاکت سیگار را از جیبم بیرون کشیدم یک هفته‌ای می‌شد که نکشیده بودم به خودم قول داده بودم اینبار واقعاً ترک کنم و داشتم همین کار را می‌کردم یک نخ روشن کردم حس بدی داشتم روانپزشک ها معتقدند اعتیاد به سیگار اعتیادی حل نشدنی است اما در هر حال باید از آن رد شد دلم نمی خواست در دود قدم بزنم دو پک می کشیدم فرو می دادم و با هر قدم سعی می‌کردم خودم را آماده کنم می لرزیدم اما نه از سرما بلکه از اضطراب مردد بودم مشاور برادمور شک نداشت که کارم اشتباه بوده گفت در زمان ورودم به برادمور سابقه قابل قبولی بدست آورده بودم و نباید خرابش می کردم همچنین دلخوشی از گروو و به خصوص پروفسور دیودمس نداشت اون مرد پایبندی نیست توی گروه ها و حزب های مختلفی از جمله فولکس کار کرده بعد یه جوری اجتماعات معالجاتی عجیب توی هرتفوردشایر راه انداخته که به هیچ دردی نخورده و این جور معالجات این روزا... لحظه‌ای مکث کرد و بعد با صدای آرام تر گفت نمیخوام بترسونمت تئو اما شکایات دلخراش متعددی از این مرکز به گوشم رسیده ۶ ماه کارت رو از دست میدی مطمئنی نظرت عوض نمیشه با خودم فکر کردم و با گستاخی گفتم کاملا مطمئنم سری تکان داد به نظر من یه خودکشی شغلیه ولی اگه تصمیمت رو گرفتی... درباره الیسیا برنسون چیزی نگفتم از این که خواسته‌ام فقط مواجه شدن با اوست شاید راهی بود تا مشاور قانع شود ممکن بود در آخر کتابی چیزی بنویسم ولی پیش خودم می‌دانستم که شانس زیادی ندارم مشاور پافشاری می کرد که کارم اشتباه است شاید هم درست می گفت به زودی مشخص می شد سیگارم را خاموش کردم ترسم را خوردم و رفتم داخل گروو در قدیمی ترین بخش بیمارستان اجوار قرار داشت به ساختمان اصلی آجرهای سرخی به سبک ویکتورین داشت و مدت زیادی به بدنامی سر زبان ها افتاده بود گروو در قلب این ساختمان جا گرفته بود و تنها روزنه ساکنان خطرناک آن ردیفی از دوربین های مدار بسته بود که بیماران برایشان پرنده هایی برای شکار بودند در سالن انتظار همه چیز صمیمی و راحت بود مبل های بزرگ آبی رنگ و همینطور نقاشی های خام و بچه گانه بیمارها که به دیوارها آویزان بودند شبیه مهد کودک بود تا واحد محافظت شده روانپزشکی مردی قد بلند جلویم ظاهر شد لبخند مرموزی زد و دستش را طرفم دراز کرد خودش را یوری سرپرستار بخش معرفی کرد به گروو خوش اومدین شرمنده که کس دیگری برای خوشامدگویی نیومده فقط منم یوری مرد خوش چهره و چهارشانه بود و به نظر سی و چند ساله می‌رسید موی تیره ای داشته و طرحی از قوم و محلش را روی گردنش خالکوبی کرده بود که از اطراف یقه اش دیده می شد بوی خوش تنباکو و لوسیون می داد با اینکه لهجه داشت انگلیسی اش خوب بود هفف سالی هست از لیتوانی به اینجا آمدم اوایل یک کلمه هم انگلیسی حالیم نبود ولی بعد از یکسال می تونستم روون حرف بزنم تحسین برانگیزه نه خیلی انگلیسی‌ زبان آسونیه باید لیتوانیایی را امتحان کنین خندید و بعد دستش را سمت کلیدهای بسته شده به کمربندش برد دسته ای از آن جدا کرد و به من داد برای اتاق های تکی لازمتون میشه برای نگهبانی هم یه سری کد هست که باید بلد باشین اینا که خیلی زیادن تو برادمور کلید هام خیلی کمتر بودن ولی اخیراً با اضافه شدن استفانی امنیت اینجا رو کمی افزایش دادیم استفانی کیه یوری جوابی نداد و اشاره کرد به زنی که از پشت پیشخوان پیدایش شد اهل کاراییب بود چهل و چند ساله با موهایی که کوتاه بلند چیده شده بود استفانی کلارک هستم مدیر گروو دستش را فشردم لبخندی تصنعی تحویلم داد و فهمیدم نسبت به یوری اخلاق خشک و جدی تری دارد به عنوان مدیر امنیت اینجا اولویت منه هم امنیت بیماران و هم پرسنل اگه شما در امان نباشین پس بیمارتون هم نیست
نویسنده:الکس میکلیدس
 مترجم: سامان شهرکی
 بانک کتاب بیستک خرید آنلاین کتاب نقاش سکوت نشر خزه از سری کتاب‌های ادبی و داستانی و شما علاقه مندان پیشنهاد می کند
گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.