پاسخ برگ بیستک
بزودی
عنوان: خرید کتاب پروژه رزی انتشارات مرکز
کتاب پروژه رزی از مجموعه کتابهای انتشارات مرکز می باشد که در بخش ابتدایی کتاب آمده است غلط نکنم راه حلی برای معضل همسریابی پیدا کرده‌ام مثل بسیاری از جهش های علمی این بار هم معما چو حل گشت آسان شود هر چند اگر آن رشته وقایع برنامه‌ریزی نشده رخ نداده بود بعید بود این راه حل به ذهنم خطور کند سررشته این وقایع به آنجا می رسید که جین پایش را کرد توی یک کفش که به جایش درباره سندروم اسپرگر سخنرانی کنم زمان سخنرانی به شدت روی اعصابم بود می‌شد همزمان با صرف ناهار سخنرانی را هم آماده کرد ولی درست همان عصری که به خود سخنرانی اختصاص یافته بود برنامه ریخته بودم که به مدت ۹۴ دقیقه دستشویی ام را تمیز کنم سه گزینه پیش رویم بود که هیچ کدام چنگی به دل نمی‌زد ۱. نظافت دستشویی بعد از سخنرانی که منجر می‌شد به زدن از خواب و در نتیجه کاهش عملکرد قوای ذهنی و فیزیکی ۲. تعویق نظافت دستشویی تا سه شنبه آتی که حاصلش به مخاطره انداختن بهداشت دستشویی به مدت هشت روز و در نتیجه خطر ابتلا به بیماری بود ۳. امتناع از ارائه سخنرانی و در نتیجه به مخاطره انداختن دوستی م با جین این چند راهی را بر جین عرضه کردم که طبق معمول راه حل بدیلی داشت دان من پولش را می دهم یکی دستشویی ات را تمیز کند برای جین مجدداً توضیح دادم که همه نظافتچی ها یک جای کارشان می لنگد شاید به استثنای خانوم مجاری دامن کوتاه خانوم دامن کوتاه که نظافتچی جین بود بعد از آنکه روابطش با جین و کلودیا شکرآب شد غیبش زده بود شماره موبایل ایوا را بهت می دهم فقط چیزی راجع به من نگو اگر پرسید چی چطور میتوانم جوابش را بدهم بی آنکه راجع به تو چیزی بگویم فط بگو زنگ زدی چون او تنها نظافتچی است که کارش را درست انجام می‌دهد و اگر از من صحبت کرد حرفی نزن از این بهتر نمی شد و مهر تاییدی بود بر توانایی جین در حل معضلات اجتماعی ایوا از این که بر کاردانی اش صحه گذاشته شود ذوق می کرد و شاید حتی از پس ایفای دائمی این نقش بر می‌آمد و برنامه هفتگی ام را به طور متوسط ۳۶۰ دقیقه سبک می کرد مشکل در برنامه سخنرانی جین از آن جهت رخ داد که این فرصت برایش پیش آمده بود تا با یک خانم دانشگاهی شیلیایی که گذارش بابت کنفرانسی به ملبورن افتاده بود جفت گیری کند جین این پروژه را داشت تا جایی که می تواند با زنانی با ملیت‌های مختلف جفت گیری کند به عنوان یک استاد روانشناسی به شدت به مسئله نقش جذابیت در روابطی که منجر به تولید مثل در انسان میشوند علاقه‌مند بود مسئله به زعم او عمدتاً ریشه ژنتیکی داشت باور به ریشه ژنتیکی این مسائل با پیش زمینه کاری جین به عنوان یک متخصص علوم ژنتیک همخوانی داشت جین ۶۸ روز پس از آن که من را به عنوان پژوهشگر پسا دکترا استخدام کرد به مقام ریاست دانشکده روانشناسی ترفیع یافت انتصابی به شدت مناقشه برانگیز با این هدف که دانشگاه را تبدیل کند به قطب علمی در روانشناسی تکاملی در استرالیا و وجهه ی آن را نزد عموم ارتقا دهد در دوره همکاری مان در دانشکده ژنتیک بارها درباره موضوعات جالبی به صحبت نشسته ایم و این گفتگو ها بعد از تغییر موقعیت شغلی او هم ادامه یافت همین دلیل بس بود که من از رابطه ام با جین رضایت خاطر داشته باشم اما او مرا به خانه اش برای صرف شام دعوت کرد و سایر آداب و مناسک دوستی را هم به جا آورد و اینها به یک رابطه اجتماعی انجامید الان کلودیا همسر جین هم که یک روانشناس بالینی است دوست من است و جمع کل دوستان من را به دو نفر می رساند جین و کلودیا چند صباحی سعی داشتند مرا در معضل همسریابی یاری دهند متاسفانه رویکرد آنها مبتنی بر پارادایم کلاسیک قرار گذاشتن با دخترها استوار بود رویکردی که پیشتر از آن عطایش را به لقایش بخشیده بودم چون احتمال موفقیتش در مقایسه با حجم تلاش و تجارب ناگوار ناچیز بود من مردی ۳۹ ساله قد بلند ورزیده و باهوشم که به عنوان یک استادیار دانشگاه موقعیت اجتماعی نسبتاً بالا و درآمد بالای متوسط دارد منطقاً گستره ی وسیعی از زنان باید مرا جذاب بیابند لابد در عالم حیوانات می‌توانستم از عمل تولید مثل سربلند بیرون آیم علی ایحال چیزی در من ناخوشایند زنان است دوست پیدا کردن هرگز برایم به سادگی آب خوردن نبوده است و از قرار همان نقص هایی که عامل این مشکل هستند تلاش هایم را در برقراری روابط عاشقانه نیز نقش بر آب کرده‌اند فاجعه بستنی زردآلو گواهی است بر این مدعا کلودیا من را به یکی از دوستان بی شمارش معرفی کرد الیزابت متخصص علوم کامپیوتر و زنی بسیار باهوش بود که مشکل بینایی اش به کمک عینک طبی تصحیح شده بود ذکر عینک از آن بابت رفت که کلودیا عکسی را به من نشان داد و پرسید که آیا این نکته برایم مهم است یا خیر چه پرسش فوق العاده‌ای آن هم از طرف یک روانشناس برای ارزیابی این موضوع که آیا الیزابت می تواند شریک زندگی من باشد یعنی کسی که بتواند قوای ذهنی من را رشد دهد بتوانیم با هم فعالیت‌هایی را انجام دهیم و شاید حتی دست به تولید مثل بزنیم نخستین ملاحظه کلودیا و واکنش من به سلیقه ی الیزابت در انتخاب قاب عینک بود انتخابی که احتمالاً حتی با سلیقه خودش هم نبود و از طرف عینک سازی به او توصیه شده بود این آن دنیایی است که بیخ ریشم بسته شده است بعد کلودیا طوری که انگار یه جای کار می‌لنگد به من گفت در اعتقاداتش خیلی راسخ است اعتقاداتش پایه و اساس علمی دارند کلودیا گفت به نظرم بله چه عالی انگار داشت من را توصیف می کرد در یک رستوران تایلندی ملاقات کردیم رستوران برای دست و پا چلفتی ها میدان مین است و من همچون همیشه مضطرب بودم اما همین که هر دو طبق قرار راس ساعت هفت بعد از ظهر رسیدیم می شد گفت اوضاع عالی شروع شده است اگر ساعتتان با کسی کوک نیست دورش را جدی خط بکشید از غذا خوردن قسر در رفتم بی آنکه سوتی معاشرتی که بابتش سرزنش شوم از من سر بزند وقتی نمی دانید آیا نگاهتان بر عضو درستی از بدن طرف متمرکز است یا خیر سخت است که درست و حسابی گفت و گو کنید اما من بنابر توصیه جین بر چشمان محبوس در عدسی الیزابت خیره شده بودم این امر باعث شد فرآیند غذا خوردن با بی دقتی انجام پذیرد که به نظر نمی رسید الیزابت به آن وقعی گذاشته باشد برعکس ما مکالمه ای بسیار پربار درباره الگوریتم های شبیه سازی داشتیم آدم خیلی جالبی بود من هنوز هیچی نشده می‌توانستم قابلیت یک دوستی دائمی را در فضا ببینم پیشخدمت منوی دسر را که آورد الیزابت گفت من دسرهای خاور دور را دوست ندارم به ضرس قاطع می شد گفت این ادعا نمونه‌ای از تعمیم های نامعتبر بود بر مبنای تجارب محدود و شاید من باید حساب کار دستم می‌آمد اما این فرصت را پیش آورد که پیشنهادی خلاقانه مطرح کنم می توانیم از آن طرف خیابان بستنی بگیریم خیلی هم عالی به شرط این که بستنی زردآلو داشته باشند ارزیابی ام این بود که تا اینجای کار رشته امور در دستم است و فکر نمی‌کردم ترجیح زردآلو گره ای در کار اندازد اشتباه میکردم بستنی فروشی گستره وسیعی از طعم ها را عرضه می‌کرد الا زردآلو که تمام شده بود برای خودم شکلات با طعم فلفل چیلی روی دو تا قیف با طعم شیرین بیان سفارش دادم و از الیزابت خواستم که گزینه دومش را مطرح کند اگر زردآلو ندارند چیزی نمیخواهم باورم نمیشد همه بستنی ها اساساً به این دلیل که غدد بزاقی را سرد می کنند یک طعم دارند این نکته علی الخصوص در مورد طعم های میوه ای صادق است انبه را پیشنهاد دادم خیلی ممنون ولی چیزی نمی خواهم من فیزیولوژی غدد بزاقی سرد شده را با جزئیاتی چند برایش توضیح دادم پیش بینی کردم که اگر یک بستنی انبه و یک بستنی هلو بگیرم او نمی تواند بین شان فرق بگذارد و از این جهت تا حدی هر دو معادل زردآلو هستند الیزابت گفت کاملاً فرق دارند اگر برای تو انبه و هلو فرقی ندارند مشکل خودت است در این لحظه بین ما بر سر یک مسئله عینی عدم توافقی حادث شده بود که به راحتی می شد به لحاظ تجربی فیصله یابد من یک قاشق از هر دو تا طعم سفارش دادم اما وقتی بستنی فروش آنها را دستم داد و من برگشتم از الیزابت بخواهم چشمانش را برای اجرای آزمایش ببندد دیدم جا تر است و بچه نیست این هم از پایه و اساس علمی و متخصص علوم کامپیوتر
بانک کتاب بیستک شما را به خواندن این کتاب دعوت می‌کند بیستک کتاب امکان خرید اینترنتی کتاب کمک درسی و کتابهای عمومی رمان و داستان را با تخفیف و ارسال رایگان فراهم می‌سازد معمولاً هیچ گزینه ای در کنار کیفیت کالای اجناس یک فروشگاه به جز تخفیف نمی تواند سیلی از مشتریان را به سوی خود به راه بیاندازد به خصوص اگر این تخفیف مربوط به فعالیت خرید و فروش کتاب کمک درسی و کنکوری باشد که نیاز مبرم این ماه‌های پایانی سال برای بچه های کنکوری است در چنین وضعیتی نقش پررنگ بانک کتاب هایی همچون بانک کتاب بیستک بسیار نمایان میشود بانک کتاب بیستک با تخفیف های فراوان و تنوع محصولات و در جهت ایجاد آرامش برای دانش آموزان و کنکوری های عزیز شرایط ویژه رقم زده است
