اندوه عشق نشر نامک

عنوان: خرید کتاب اندوه عشق انتشارات نامک
 کتاب اندوه عشق از مجموعه کتاب‌های انتشارات نامک می باشد در بخش ابتدایی کتاب آمده است. خدایا کاشکی همه چیز فقط یک خواب باشه اصلا دوست ندارم بیدار بشم دلم میخواد روزها و شب های متمادی فقط بخوابم و چشم باز نکنم انگاری تمام وجودم یخ زده اما نباید بیدار بشم باید توانایی رو در رو شدن با واقعیت رو داشته باشم باید بپذیرم که از امروز تا آخر عمر زندگی ما یک شکل دیگه است. وای خدای من خدای نازنینی که همیشه و همه جا پناه منی اینبار هم بهم نیرو بده و بگذار تا دوباره بتونم زندگی کنم. با هر زحمتی بود از رختخواب بیرون آمدم و رفتم جلوی آیینه خیلی وقت بود که حتی نیم نگاهی به خودم نیانداخته بودم به چه قیافه ای در آمده بودم پوست صورتم به زردی می زد و زیر چشمان گود افتاده بود خیلی ضعیف شده بودم بیشتر به یک اسکلت می ماندم تا یک آدم انگار از من از قیافه چیزی به جایی نمانده بود. همه چیز یک شکل دیگر به نظر می رسید من مامان خونه حتی در و دیوار هم انگار دلشان گرفته بود مرگ بابا بدجوری همه چیز را به هم ریخته بود همیشه فکر می‌کردم  هیچ چیزی نمیتونه زندگی قشنگ ما را به هم بریزه هرگز فکر نمی کردم که دست زمانه روزی در سطح بهترین روزهای زندگیم یه همچین بلایی را از آسمان نازل کنه. اون مریضی احمقانه و موزی آن بیماری که بابای مهربونم رو ازم گرفت بابایی که حتی آزارش به یک مورچه هم در نرسیده بود آخه این چه رسمی بعضی از آدمها توی این دنیا بدی های زیادی به دیگران می کند اما سال های سال به راحتی و بدون هیچ مشکل و بیماری به زندگیشون ادامه می‌دن. اما بعضی ها هم مثل بابای نازنین من..... وای بسه دیگه اگه بخوام همش به این جور چیزها فکر کنم که کم کم باید به همه چیز و همه کس شک کنم حتی خدایی نکرده ممکنه یه روزی به اون بالایی هم که همیشه پناهم بوده و اینقدر عاشقشم هم.... نه نه این اصلا عادلانه نیست نباید بگذارم افکار پوچ به ذهنم راه یابد آخه مگه میشه خدا کاری رو بدون حساب و کتاب انجام بده و بخواد بنده هاش رو آزار بده باید یک کمی محکم تر باشم و ایمانم را قوی تر کنم همه چیز رو به بسپارم به دست خودش و فکر کنم که حتما حکمتی توی کارش بوده آره حتما همینطوره از من شک ندارم که برای هر کارش یک دلیل محکم وجود داره که ما آدما ازش بی خبریم. مدتی جلوی آینه به خودم خیره نگاه کردم اما بی فایده بود چرا که اصلا خودی در کار نبود جز یک مشت فکرای در هم و بر هم هیچ چیز دیگری دیده نمی شد به خودم آمدم و دستی به موهای بلندم کشیدم و آنها را از بالا محکم جمع کردم احساس کلافگی عجیبی داشتم که پریشانی موهایمان را تشدید می‌کرد. نگاهی گذرا به اتاقم انداختم و دیدم که چقدر به هم ریخته و شلوغ از به یک جمع و جور اجمالی و بسنده کردم و بعد در را به آرامی باز کردم و از اتاق خارج شدم نگاهی به دور و بر انداختم تا ببینم چه خبر آخر در این چند روزی که از مرگ به در می گذشتی سر جایش نبود از همه چیز بدتر وضعیت و شرایط خودم بود که نمی‌توانستم چیزی بخورم و نه با کسی حرف بزنم. فقط به یک جا نگاه می کردم و تنها تردد آدم‌هایی را که برای عرض تسلیت به سراغم می آمدند می دیدم درست مثل آدمهای بهت زده شده بودم آنقدر خسته بودم که حتی نای حرف زدن نداشتم دلم میخواست بیشتر با افکار خودم سرگرم باشم تا اینکه بخواهم با کسی حرف بزنم فقط گاهی از روی اجبار توی جمع می رفتم دوست داشتم حسابی تنها باشم تنهای تنها. از اتاق پذیرایی گذشتم و به دنبال مامان گشتم صدایم از داخل آشپزخانه شنیده می‌شد با سستی به سمت صدا رفتم که چشمم به او افتاد پشت میز آشپزخانه با خاله شهین نشسته و مشغول نوشیدن چای بودند که من در چارچوب در ظاهر شدم هر دو در یک لحظه چشمشان به من افتاد با حضور من سکوت سنگینی بر فضا حاکم شد. آنها بی هیچ کلامی باتعجب فقط مرا نگاه می کردند. گاهی اوقات تجربه‌ی یک بار خرید کتاب از بانک کتابی با مزایای ویژه می‌تواند مسبب عادت همیشگی برای سایر خریدهای اینترنتی شود. حال اگر افراد مراجعه‌کننده بدانند که بعد از ارسال سفارش کتاب حتی از نوع کمیاب‌ترین آن به بانک کتاب بیستک، در کمترین مدت، سفارشات را درِ منزل تحویل می‌گیرند، بی‌شک در ادامه‌ی راه خرید خود، بانک کتاب بیستک را به فراموشی نخواهند سپرد.